۱۳۹۴ دی ۱۶, چهارشنبه

مصداقی تواب تشنه بخون - ماموريت مصداقي در 19بهمن1360



لینک به منبع :


نوشته مصطفي نادري
 درکتاب پروژه انهدام یک جنبش


ایرج مصداقی ،طی سالهای گذشته ماموریت اصلیش پیشبرد سیاست شیطان سازی وزارت اطلاعات علیه مجاهدین و بطور مشخص مسعود رجوی بوده است .اگر چه که اوهیچگاه در ارتش آزادیبخش نبوده ولی ماموریت داشته که حرفهای آنهایی را که، بهر دلیلی صفوف مجاهدین را ترک کرده و به خدمت وزارت اطلاعات در آمده اندرا بازتاب داده وسخنگوی آنها بشود  و یا با کار کردن روی نفرات ضعیف و ... آنها را به خدمت وزارت اطلاعات در بیاورد. حال بنگرید به خیانتها وجنایاتش در زندان رژیم ضدبشری که تا کجا مرز های خیانت وپلیدی را پیمود ولقب تواب تشنه به خون را به خود اختصاص داد .
مصداقي طبق نوشته خودش در روز 19بهمن به عنوان يك تواب توسط لاجوردي براي شناسايي پيكرهاي شهدا و بعدهم انتقال خبر شهادتها به زندانيان فراخوانده ميشود و او را از مسيري ويژه به محل اجساد شهدا مي برند. اين مأموريت با بردن مجاهدان و زندانيان سياسي بالاي سر اجساد شهيدان و حماسه هايي كه  در اثر اداي احترام به پيكرهاي شهيدان يا ساير واكنشهاي انقلابي مجاهدين رخ داده است، به كلي متفاوت است. خودش مي نويسد: «دوشنبه ١٩ بهمن ساعت سه بعد از ظهر شاه محمدي، پاسدار بند که ريشي حنا بسته و دندان هاي طلايي داشت، مرا فرا خواند و به سرعت به سمت زير هشت برده شدم..... شاه محمدي همچنان تلاش مي کرد تا با دادن توضيح از طريق آيفون، مسئول انتظامات داخلي ٢٠٩ را قانع کند تا درب را باز کرده و مرا به همراه يک زنداني ديگر به آن جا ببرد، ولي توفيقي نيافت. ما را از محوطه بيرون برد و در کنار يک تريلر که بار اسفناج و سبزي روي آن بود وبراي تحويل به آشپزخانه در آن جا ايستاده بود، متوقف شديم.... پاسداران را کنار زده و مرا به همراه سه نفر ديگر به داخل بردند. .... لاجوردي به پاسداران گفت: من را در اتاق باقي بگذارند و بقيه را به بيرون هدايت کنند....به مسخره گفت: چرا ايستادي؟ برو جلو! ديگر چنين فرصتي گيرت نمي آيد! ...»( صفحه80جلد يك).او را سپس به بند برمي گردانند تا خبر را به زندانيان به شكل مطلوب دژخيمان بدهد:
« ناگهان خود را پشت در سلول يافتم. نمي دانستم فاصله بين ٢٠٩ تا آن جا را چگونه طي کردم. شاه محمدي پيروزمندانه در اتاق را باز کرد و در حالي که لبخند کريهي بر لب داشت، در آستانه در ظاهر شده رو به بچه ها کرد و گفت: براي تان خوش خبري دارد! و از من خواست که آن ها را مخاطب قرار دهم. سکوت کردم و چيزي نگفتم. اگر مي خواستم هم نمي توانستم بگويم. ناگهان خودش به سخن آمد و خبر را بازگو کرد. تمام اتاق خشک شان زده بود. همه مات و مبهوت، من را تماشا مي کردند. انتظار داشتند که شاه محمدي هرچه زودتر برود تا من پوزخندي زده و خبري را که او داده بود، تکذيب کنم و حماقت او و ديگر جلادان را به سخره بگيرم! در ميان جمع هيچ کس نمي توانست آن چه را که شنيده بود، باور کند. همه ي نگاه ها به من دوخته شده بود. وقتي شاه محمدي در را بست و رفت، با اندوهي تمام گفتم: آن چه شنيديد حقيقت دارد و من از آخرين ديدار با آنان مي آيم!»(صفحه 84جلديك)
در همين نوشته ها، هرچند با بازي با كلمات وكتمان واقعيات همراه است، ولي از  نحوه بردن او از مسير خاص و حتي پس زدن پاسدارها براي جلو انداختن تواب خود فروخته و از لحن صحبت لاجوردي با او و اينكه افراد ديگر را بيرون مي كند تا با او بالاي سر شهيدان برود، مي توان ديد كه چه رابطه خاصي با جلاد داشته است. اما مصداقي با برجسته كردن قسمتي از همين مأموريت در پشت جلد يكي ازكتابهايش و با نقل آن در ابتداي لجن نامه اخيرش تلاش كرده است از يك مأموريت خائنانه براي خودش مدال مقاومت و افتخار درست كند. درحاليكه بردن او بالاي سر شهدا مأموريت يك تواب بوده و ربطي به بردن زندانيان مقاوم براي شكستن مقاومت آنها و واكنشهاي انقلابي زندانيان در اداي احترام به سردار شهيد خلق( كه در پايان اين نوشته نمونه هايي را ذكر ميكنم) ندارد.
مسخره اينكه حتي درهمان چيزي كه مصداقي تلاش كرده در پشت جلد كتابش برايش تصوير پردازي عاطفي بكند، حالت بريدگي و تسليم و تن دادن به فرهنگ توهين آميز جلاد موج مي زند و كار به جايي مي رسد كه از لطف و عطوفت لاجوردي نسبت به خودش هم صحبت مي كند و مي نويسد: «پرسيد چطور موسي را نميشناسي گفتم چشمانم نميبيند و بسمت او برگشتم صورتم را ديد كه آغشته بخون بود كه كمي آرام شد و بعد دستور داد زير بغل موسي را گرفته بلند كنند تا من بخوبي وي را تماشا كنم».


حسين توتونچيان، از زندانيان سياسي دهه 60،  دربارة اين نحوه روايت مصداقي نوشته است: «آقاي مصداقي شما هم در مرحله بازجويي همکاري کرده ايد  و هم با ر ها و با ر ها براي شکارمبارزين به بيرون از زندان رفته ايد . بنا به نوشته ي خودتان (هر بار که بيرون مي رفتم من را وسط قرار مي دادند ) شما ٢ سال در بند توابين بوده ايد . شما چندين با ر به مرخصي رفته ايد . شما گزارش هم نوشته ا يد. به اين هم خواهم پرداخت. با اين پرونده اي که خودت به آ ن اعتراف کرده اي ، چگونه خود را زنداني مقاوم مي خوانيد. شما ١٠ سال است که با دروغي حيرت آور خود را در شانه هاي سردار بزرگ موسي خياباني نشانده ايد و از آنجا به مجاهد يني که راه او را ادامه ميدهند شليک مي کنيد. اين شرم آور نيست ؟...شما آقاي مصداقي در نيمه ديماه سال ١٣٦٠ دستگير شده و ١٠ روز به قول خودتان در دادسرا بوديد و بعد به بند مي رويد حدودا ٢٥ روز بعد موسي خياباني شهيد مي شود. شما چه سمتي داشته ايد که لاجوردي هنوز خون موسي خشک نشده ٢ پاسدار به بند مي فرستد و شما را بالاي سر شهدا مي برند؟ آيا زنداني مقاومي بودي که مورد قبول همه بودي؟ آيا رده بالاي تشکيلا تي داشتي ؟ آيا با شهيد موسي خياباني نسبتي داشتي ؟ اصلا لاجوردي از کجا شما را مي شناخت . آوازه قهرما نيت در سر تا سر اوين پيچيده بود؟ و ا قعا چه عا ملي با عث شد که لاجوردي در گرما گرم شهادت بزرگترين دشمنش موسي خياباني يکمرتبه ياد ايرج مصداقي بيافتد؟ آيا آن موقع که اين داستان را مي سا ختي عقلت به اين سوالها رسيده بود؟ منظورت از سا ختن چنين سناريويي را در جلد سوم کتابت بيان کرده اي اما فقط اين دروغ به تنهايي تکرار نشده. دروغ هاي مکمل ديگري نيز گفته اي اما در جلد سوم جمله اي گفته اي که همه اين دروغ ها را تبيين مي کند نوشته ايد ”من آمده ام تا سازمان هايي را که در عرش هستند به فرش بکشا نم.

ایران : بن‌بست پشت بن‌بست


لینک به منبع 

ناکارآمدی کلید آخوند روحانی در نمایشهای انتخاباتی سال 92 برای باز کردن درهای بسته و برون‌رفت از وضعیت خراب اقتصادی، روز به روز عیان تر می‌شود. روحانی و تیم اقتصادی‌اش بنا را بر نوشیدن جام زهر اتمی با عنوان برجام و بازگشایی درها به سوی غرب جستجو می‌کرده و می‌کنند. خفگی اقتصادی البته  ولی‌فقیه ارتجاع  را نیز در وحشت از قیام عمومی به تمکین به همین برجام کشاند. اما با این‌که 11تن اورانیوم غنی شده را به روسیه فرستادند، آنچه دستشان را گرفته هیچ و پوچ است. هر روز که می‌گذرد از یک طرف منابع درآمدی دولت کاسته می‌شود و از طرف دیگر چشم‌انداز سرمایه‌گذاری خارجی در ایران ضعیفتر. روزنامه حکومتی جهان صنعت روز دهم دی نوشت: ”کشور ما در پساتحریم نیازمند سرمایه‌گذاریهای خارجی است تا بتواند رشد اقتصادی را افزایش داده، اشتغال ایجاد کند و سطح رفاه عمومی را بالا ببرد که با کمبود منابع به‌ویژه منابع حاصل از فروش ثروتهای ملی این امر امکان‌پذیر نیست مگر آن که شرایط اقتصادی، امنیتی، ثبات قوانین و کاهش ریسک‌ و همچنین فضای کسب و کار در موقعیتی قرار گیرد که شرکتهای خارجی بتوانند با خیالی آسوده سرمایه‌های خود را به ایران وارد کنند“. اما همین روزنامه به صراحت از تحریمهای جدید کنگره آمریکا و تأثیرات مخرب آن بر سرمایه‌گذاری خارجی ابراز یأس کرده و می‌نویسد: ”به موجب لایحه اخیری که به‌وسیله کنگره آمریکا تصویب شد، اتباع حدود 38 کشور از کشورهای اروپایی، آسیای صغیر و... چنان‌چه طی پنج سال گذشته به ایران، سودان، مصر، سوریه و عراق سفر کرده یا سفر کنند باید برای هر بار ورود به آمریکا ویزا اخذ کنند که این امر یکی از عواملی خواهد بود که سرمایه‌گذاران را برای ورود به ایران دچار تردید خواهد کرد زیرا مناسبات تجاری آنها با آمریکا بسیار بالاتر از منافعی است که بخواهند از مشارکت در تجارت با ایران به دست آوردند“. بنابراین بن‌بست در سرمایه‌گذاری خارجی به‌عنوان محور اصلی برای چرخیدن کلید روحانی و تیم اقتصادی‌اش، روی بقیه بن‌بستها و مشکلات اقتصادی که ناشی از حاکمیت آخوندی است اضافه شده است. در این شرایط سقوط شتابان قیمت نفت هم گره دیگری بر اقتصاد متکی به نفت ایران زده و رژیم آخوندی را با مشکلات بدتری مواجه کرده است. به گزارش خبرگزاری حکومتی مهر در روز هفتم دی، گزارش رسمی بانک مرکزی از کاهش 65درصدی درآمد رژیم از نفت خبر داده و نوشته است: ”درآمدهای صادرات نفت، میعانات گازی، گاز و فراورده‌های نفتی کشور طی ۳ ماه اول سال ۹۴ به ۱۰ میلیارد و ۶۳۳ میلیون دلار رسیده، در حالی که این رقم در بهار سال گذشته ۱۷ میلیارد و ۵۰۸ میلیون دلار بود. بر اساس این گزارش، درآمدهای نفتی ایران در سال ۹۰ بالای ۱۱۹ میلیارد و ۱۴۸ میلیون دلار بود“. سایت حکومتی اقتصاد ایران در روز دهم دی در گزارشی از شدیدترین کسری بودجه در رژیم آخوندی در پایان امسال خبر داد و نوشت: ”در سال جاری منابع عمومی بودجه ۲۳۵ هزار میلیارد تومان پیش‌بینی شده که با توجه به برآوردهای سخنگوی دولت دست‌کم ۳۲ هزار میلیارد تومان کسری خواهد داشت. محمدعلی نجفی، مشاور رئیس‌جمهور و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، شهریورماه امسال که بهای نفت در محدوده بشکه‌ای ۴۰ دلار قرار داشت پیش‌بینی کرده بود که درآمدهای دولت تا پایان سال ۱۸۰ هزار میلیارد تومان بیشتر نباشد. با این حساب کسری بودجه می‌تواند به ۵۵ هزار میلیارد تومان برسد. نجفی احتمال می‌دهد که میزان کسری بودجه سال ۹۴ در تاریخ جمهوری اسلامی بی‌سابقه باشد“.
از سوی دیگر هزینه‌های این دولت به‌طور نجومی افزایش یافته و به گفته مجید انصاری معاون پارلمانی آخوندی روحانی: ”مطالبات سنگین چند صد هزار میلیاردی بر دوش دولت است که وزیر اقتصاد میزان آن را حدود ۵۰۰ هزار میلیارد تومان اعلام کرده است“. (خبرگزاری حکومتی ایسنا 10 دی 94)
هر چند که می‌توان در آمارهای جزئیتر به خرابکاریهای وحشتناک اقتصادی رژیم آخوندی در ایران پی برد، اما در پایان این مقاله بهتر است حرفی را که همیشه مقاومت ایران در مورد کارکرد رژیم ولایت‌فقیه در نابودی اقتصاد ایران زده از زبان یک کارشناس اقتصادی رژیم بشنویم.

حرف مقاومت این بوده که در این رژیم به‌دلیل وجود نهاد ولی‌فقیه و ارگانهای ذیربط به او که فاقد هر گونه حسابرسی قانونی هستند و با دست باز یک دولت کاملاً جداگانه را با اخاذی گسترده و نجومی از منابع درآمدی مردم ایران تشکیل داده‌اند، امکان گام برداشتن در جهت رفع مشکلات اقتصادی توهمی بیش نیست و هر گونه دعوی اصلاح اقتصادی در این رژیم فقط فریب و دجالیت است. حالا این حقیقت را می‌توان در اعتراف حسین راغفر کارشناس اقتصادی رژیم دید که می‌گوید: ”اکنون در کشور دو دولت داریم. یک دولت قدرتمند که بانک دارد و 50 درصد اقتصاد کشور را اداره می‌کند و به کسی هم پاسخگو نیست و دولت دیگر که رأی می‌گیرد و 50 درصد مابقی اقتصاد را در اختیار دارد اما قدرت ندارد رفتار 50 درصد دیگر را قانونمند کند“.

وی ادامه داد: «لذا مادامی که قانون درباره همه نهادهای دولتی و غیردولتی به یکسان اعمال نشود امکان بهبود فضای کسب و کار وجود نخواهد داشت“. (سایت حکومتی فرارو 26مهر94)

تصمیم عربستان برای قطع رابطه با ایران ادامه یک جنگ است


 تنش در رابطه ایران وعربستان هرروز بیشتر میشود . شعله های این تنش وجنگ  هرروز بیشتر گر میگیرد چون یک جنگ ادامه دار است،  قطع رابطه  عربستان که از حمله وتها جم به سفارت وکنسول گری عربستان وارد مرحله جدید شد.  نه اول راه ونه پایان آن است ، این تنش را  از قطع  رابطه  تعداد بیشتر کشورها در روز میتوان دید که لاجرم بازنده اصلی رژیم ضد بشری آخوندی است .  
 صالح القلاب وزیر پیشین تبلیغات اردن روز دوشنبه 14دی 94 در مصاحبه با العربیه گفت:
قطع رابطه با رژیم ایران دارویی برای درمان است. این حاصل رویدادهای یمن، سوریه، عراق و لبنان است. دخالتهای رژیم ایران به گامبیا، سنگال و دیگر کشورهای آفریقایی رسیده است.
تهاجمی که به کنسولگری  عربستان سعودی  در مشهد و سفارت عربستان در تهران شد امتداد این جنگ است. علاوه بر این امتداد پیامی است که رژیم ایران به گروههایش در خلیج فارس و نیز به عربستان سعودی می‌فرستد. به نظرم دولت عربستان سعودی هیچ کار دیگری جز این عمل را نمی‌توانست انجام دهد.
وی افزود: در ایران آن‌که حکم می‌کند ولی‌فقیه است. ولی‌فقیه از طرف تمامی مرجعیتهای عرب مردود است چه مرجعیت نجف و چه لبنان. ولایت‌فقیه استبداد دینی است.




 بعد از جام زهر در جنگ با عراق رژیم ایران جنگ مستقیم را متوقف کرد اما به مزدورانش متوسل شد. مزدورانی که فرقه‌گرایی را دامن زدند.

و این مشکلات را خلق کردند و مراکز آشوب را در عراق و سوریه و لبنان و یمن ایجاد کردند.

پيامدهاي هلاكت سركردگان سپاه و مجروح و از دور خارج شدن قاسم سليماني در سوريه


لینک به  منبع :
پيامدهاي هلاكت سركردگان سپاه و مجروح و از دور خارج شدن قاسم سليماني در سوريه
روز دوشنبه14دیماه در یک کنفرانس اینترنتی ابعاد شکستهای رژیم آخوندی و به‌خصوص تلفات پاسداران بويژه مجروح و از دور خارج شدن قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس مورد بررسی قرار گرفت.
 در این کنفرانس آقایان احمد رمضان عضو ائتلاف ملی اپوزیسیون و انقلاب سوریه، صالح حمید فعال سیاسی و حقوق‌بشری و سنابرق زاهدی از شورای ملی مقاومت شرکت داشتند.
احمد رمضان عضو ائتلاف ملی سوریه و مسئول تبلیغات آن در سخنان خود با تأکید بر اینکه: «شکستها و تلفاتی که رژیم آخوندی در سوریه متحمل شده از جنس شکستهای استراتژیک است. گفت رژیم ایران از زمانی که به قدرت رسیده با صرف میلیاردها دلار تلاش کرده بود که شبکه‌های تروریستی و نیروها و هسته‌هایی را در کشورهای مختلف و به‌خصوص در کشورهای عربی تعبیه کند. اگر به این سرمایه که طی 35 -36سال گذشته صرف کرده نگاه کنیم و اینکه اکنون دارد آنها را از دست می‌دهد به اهمیت این شکستها بهتر پی می‌بریم. اکنون این رژیم در عرصه اتمی شکست خورده است. در عرصه یمن دارد نفسهای آخرش را می‌کشد. کما این‌که در عراق نیز دست بالا را ندارد. به همه اینها باید وضعیتش در سوریه را نیز بیفزاییم.
 احمد رمضان در بخش دیگری از سخنان خود به ضرورت اتحاد همه‌جانبه اپوزیسیون دموکراتیک سوریه و اپوزیسیون دموکراتیک ایران پرداخت و بر ضرورت اقدامات مشترک آنها برای افشای جنایات آخوندی و رژیم اسد و اتحاد و همبستگی اپوزیسیونهای این دو رژیم به‌عنوان نمایندگان مردم سوریه و ایران تأکید کرد.  صالح حمید فعال سیاسی و حقوق‌بشری و از مسئولین تلویزیون العربیه در صحبتهای خود به اختلافات موجود در داخل رژیم آخوندی پیرامون مسأله سوریه پرداخت و از جمله گفت: «علاوه بر نقش مزدوران و شبه‌نظامیان افغانی و پاکستانی و غیره که تحت فرماندهی پاسداران در سوریه علیه مردم این 


کشور می‌جنگند بایستی به نقش جدی اختلافات روسیه و رژیم ایران در مورد 
تقسیم نقش در این جنگ اشاره کرد. برخی از مقامات وزارت‌خارجه رژیم می‌گویند ما باید قربانیان زیاد بدهیم و روسیه می‌خواهد از قربانیان ما استفاده کند، چرا که با وجود بهای کلانی که رژیم دارد در سوریه می‌پردازد در نهایت پرونده سوریه و تغییرات آینده را روسیه رقم خواهد زد. »  صالح حمید همچنین به تحولات بزرگی که اخیراً در کشورهای خلیج فارس در قبال رژیم ایران و انزوای روزافزون این رژیم روی داده اشاره کرد و سپس نقش مقاومت ایران در مقابله با دخالتهای رژیم در کشورهای عربی به‌ویژه سوریه را برشمرد.  وی با یادآوری مجروح شدن پاسدار  قاسم سلیمانی  در سوریه و افزایش تلفات پاسداران در رویارویی با رزمندگان سوری افزود: روشن نشدن سرنوشت قاسم سلیمانی به‌عنوان فرمانده بالای رژیم و پاسداران در سوریه اختلافات و تلفات رژیم را تشدید می‌کند. صالح حمید در پایان سخنان خود از اپوزیسیون سوریه و از کشورهای عربی خواست که در کنار اپوزیسیون و مردم ایران قرار گیرند.



 سنابرق زاهدی در سخنان خود، با شرح شرکت فعال رژیم آخوندی در کشتار مردم بیگناه سوریه به دو مرحله از شکستها و تلفات گسترده رژیم آخوندی و پاسداران در سوریه پرداخت وی با مرور آماری که خبرگزاری رسمی رژیم از تلفات پاسداران در سوریه طی نیمه اول سال میلادی گذشته در اثر پیشرویهای 


رزمندگان سوری در برخی مناطق استراتژیک سوریه از جمله ادب، جسر الشغور و سهل الغاب و منطقه درعا و روحیه باختگی نیروهای رژیم و چشم‌انداز سرنگونی بشار اسد گفت:  ارزیابی نیروی متحد رژیم در آن زمان این بود که تنها در صورتی رژیم آخوندی می‌تواند بشار اسد را نجات دهد که سی هزار نیروی پاسدار را از ایران وارد سوریه کند.  پس از این مرحله و این شکستها بود که قاسم سلیمانی به مسکو رفت و دست به‌دامن پوتین شد و بعد هم پوتین با خامنه‌ای ملاقات کرد. حاصل این ملاقاتها توافق بر سر این بود که روسیه با بمبارانهای فشرده، نیروهای مخالف سوریه را هدف قرار دهد و در مقابل خامنه‌ای و قاسم سلیمانی متعهد شدند که نیروی زمینی لازم برای عقب راندن اپوزیسیون از مناطق تحت تصرف آنها را تأمین کنند. اما اکنون بیش از سه ماه از این مرحله می‌گذرد و حاصل آن شکستهای بیشتر و پی‌درپی رژیم است که از جمله شامل مجروح شدن پاسدار قاسم سلیمانی سرکرده نیروی تروریستی قدس و کشته شدن حسین همدانی فرمانده کل پاسداران در سوریه، و حدود بیست تن از سرکردگان پاسداران و صدها تن دیگر از نیروهای رژیم است. به این ترتیب در معادله جدید سوریه که روسیه، رژیم، و بشار اسد در یک سو و اپوزیسیون مسلح و مردم سوریه در سمت دیگر قرار دارند صحنه کنونی نشان می‌دهد که رژیم و متحدانش نتوانستند تغییری استراتژیک در صحنه سوریه بدهند. این دومین مرحله شکست بزرگ رژیم در سوریه است که با تلفات گسترده نیروهایش همراه بوده است».

قطع روابط کشورها وانزوای ایران

لینک به منبع :

بحرین و سودان به عربستان سعودی می پیوندند و روابط با ایران را قطع می کنند * امارات سطح مناسبات را کاهش می دهد * جلسه فوق العاده اتحادیه عرب برای محکومیت تجاوزات ایران * واشنگتن تعدی به هیئت های دیپلماتیک عربستان سعودی را محکوم می کند… و از تحریم های احتمالی علیه تهران به علت موشک های بالستیک سخن می گوید

یوسف العبدان مدیر فرودگاه بین المللی ملک خالد در ریاض در حال حمل فرزند یکی ار اعضای هیئت دیپلماتیک عربستان سعودی که پس از تصمیم عربستان به قطع روابط با ایران از این کشور بازگشتند – عکس از مشعل القدیر
یوسف العبدان مدیر فرودگاه بین المللی ملک خالد در ریاض در حال حمل فرزند یکی ار اعضای هیئت دیپلماتیک عربستان سعودی که پس از تصمیم عربستان به قطع روابط با ایران از این کشور بازگشتند – عکس از مشعل القدیر
شرق پارسی
روز گذشته پس از آن که بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی با موضع عربستان سعودی برای قطع روابط دیپلماتیک با تهران در پی دخالت های آن در امور قضایی داخلی عربستان سعودی و اجازه دادن به تعدی بر سفارت این کشور در تهران و کنسولگری آن در مشهد ابراز همبستگی کردند، انزوای سیاسی ایران بیشتر شد.
به طوری که بحرین و سودان روز گذشته تصمیم گرفتند روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کنند، و کشور امارات نیز سطح روابط دیپلماتیک را با این کشور کاهش داد.
شاهزاده محمد بن سلمان بن عبد العزیز جانشین ولیعهد و معاون دوم رئیس شورای وزیران و وزیر دفاع عربستان سعودی روز گذشته از سرهنگ طه حسین وزیر دولت و مدیر دفاتر ریاست جمهوری سودان تماسی تلفنی دریافت کرد، که در آن طه از تصمیم سودان برای اخراج سفیر و هیئت دیپلماتیک ایران از این کشور، و فراخوانی سفیر سودان از ایران تأکید کرد. طه به «الشرق الأوسط» گفت: «سودان امنیت عربستان سعودی را خط قرمز می داند و اجازه تجاوز به آن از هیچ طرفی را نمی دهد».
اتحادیه عرب نیز به نوبه خود تصمیم گرفت بنا به درخواست عربستان سعودی روز یکشنبه آینده جلسه ای فوق العاده برگزار کند و تجاوز ایران به سفارت و کنسولگری این کشور را محکوم کند.
از سوی دیگر وزارت خارجه آمریکا تعدی به هیئت های دیپلماتیک عربستان سعودی در ایران را محکوم کرد. در همین راستا سخنگوی کاخ سفید گفت که دولت به سوی اعمال تحریم علیه ایران به علت آزمایش موشک های بالستیک است، در صورتی که کارشناسان مالی تصمیم بگیرند که تحریم های مالی تأثیر بیشتری داشته باشد.

در سایه افزایش انتقادها از ایران، نماینده این کشور در سازمان ملل روز گذشته نامه ای به بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد فرستاد و در آن با ابراز تأسف دولت به علت تعدی به هیئت های دیپلماتیک عربستان سعودی قول به عدم تکرار آن را داد.

خامنه ای وراز و رمز رابطه پنهانی «سپاه» با القاعده وبن لادن


لینک به منبع :
اسامه بن لادن.. ابو الولید المصری.. سلیمان ابو الغیث.. ابو بصیر الوحیشی.. ابو حفص الموریتانی.. سیف العدل.. ابو اللیث اللیبی برخی رهبران سازمان القاعده
از شرق الاوسط
رابطه بین ایران و رهبران سازمان القاعده به سال ها پیش باز می گردد، و بعد از حملات ۱۱ سبتامبر (شهریور) ۲۰۰۱ بیشتر شد. اما اسنادی که پس از کشته شدن اسامه بن لادن رهبر این سازمان در مخفیگاهش در شهر ابیت آباد در پاکستان، به دست نیروهای آمریکایی افتاد، ابعاد گسترده تری را از این رابطه فاش کرد. این اسناد نشان دادند که سازمان به راحتی در ایران تحرک می کرد.
طی سالیان، عللی که باعث شد نظام ایران درهای خود را به روی رهبران «القاعده» بگشاید، بخشی از اسرار بازی سیاسی ماند که حتی متخصصان در امور ایران را گیج کرده بود. علاوه بر سیف العدل مسؤل نظامی سازمان، و سلیمان ابوغیث همسر فاطمه دختر بن لادن، و سعد بن لادن، و ابو ولید المصری مفتی «القاعده»، و ابو حفص موریتانی، و ابو اللیث اللیبی، و ابو محمد المصری مغز متفکر احتمالی در بمب گذاری سفارت خانه های آمریکا در سال ۱۹۹۸ در شرق آفریقا، دهها تن از رهبران سازمان تحت حمایت «سپاه پاسداران» ایران در تهران و دیگر شهرهای ایران زندگی می کردند.
ایران تلاش کرد که کارت «القاعده» را حفظ کند و در زمان مورد نیاز از آن استفاده کند. اما در سال ۲۰۱۴ برخی مسائل ، بخش تاریکی از رابطه تهران با مردان «القاعده» را فاش کردند.
 به طوری که در ۱۱ ماه می (اردیبهشت ماه) همان سال، برخی پایگاه های وابسته به سازمان داعش یک پیام صوتی از ابو محمد العدنانی، سخنگوی رسمی سازمان، تحت عنوان « با عرض پوزش از امیر القاعده» پخش کردند که العدنانی در آن دکتر ایمن الظواهری، که پس از بن لادن رهبری «القاعده» را به عهده گرفت، را مورد حمله قرار داد. این اتهامات نیازی به تفسیر نداشت، اما یکی از بخش های آن تحت این عنوان بود : «القاعده دین گرانبهایی به گردن ایران دارد».

۱۳۹۴ دی ۱۵, سه‌شنبه

خانوادة مجاهدین، سر بردار یا صلیب بر دوش

خانوادة مجاهدین، سر بردار یا صلیب بر دوش 

 اسدالله نبوی 5ژانویه 2016


لینک به منبع :

سحرگاه 7 دی‌ماه 88 را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم؛ سحری که برای زایش آن، خورشیدی به قربانگاه رفت، خورشیدی به درخشندگی علی صارمی. علی آقا جرم بزرگی داشت. او از خانواده مجاهدین بود.
آن یار کزو گشت سردار بلند جرمش آن بود که اسرار هویدا می‌کرد
بی‌باک و شرزه؛ وقتی اول‌بار او را در مقابل دژخیم دیدم، این اولین توصیفی بود که بر زبانم جاری شد. سال 75 یا 76 بود. زندانیان مجاهد اوین را برای یک بازجویی به بند مخوف 209 کشانده بودند. بازجو، دژخیمی بود به نام توانا با کیسه‌ای پر از انواع تهدیدها و تطمیع‌ها. نوبت به علی آقا رسید. من با چشم‌بند نشسته بودم و در فاصله‌ای بودم که حرف‌های او را با دژخیم می‌شنیدم.
سؤال‌کننده پرسید: «اگر امروز آزادت کنم چه‌کار خواهی کرد
علی آقا گفت: «می‌روم خانه‌ام»!دژخیم با عصبانیت تکرار کرد: «نه، منظور این است که آیا من می‌توانم به تو اعتماد کنم که پیش مجاهدین نمی‌روی»؟
علی آقا با صدایی که انگار عمد داشت همه بشنوند جواب داد: «نه! من در اولین فرصت به اشرف می‌روم».

بازجو با استیصال گفت: «می‌دانی همین حرفت جرم دارد»؟
علی آقا باصلابت گفت: «من سال‌هاست که به این جرم در زندان و در بدری‌ام. می‌توانی بازهم مرا در زندان نگه‌داری، اما به‌محض اینکه آزادم کنی اولین مسافرتم به اشرف خواهد بود؛ آخر امیدم آن‌جاست».


و این‌گونه انبان رقت‌انگیز دژخیم را خالی کرد و برخاست. آنجا بود که این کلمات بی‌اختیار بر زبانم جاری شد: «بی‌باک و شرزه». از آن زمان، سال‌ها گذشت و این سعادت نصیبم شد که در کنار آن خورشید پرفروغ، گرما و نور و روشنایی بگیرم. هرکس که حتی یک‌بار علی آقا را می‌دید با یقین و ایمان می‌گفت: «این ناخدای آزادی که چنین جسور و دریادل به اعماق تاریکی‌ها می‌تازد، سرانجام روزی فدا و فدیه بزرگی خواهد بود» و سرانجام هم دیدیم که او چه پرشکوه، در آغوش مام وطن سر بر آرمان نهاد. واقعیت شگرفی که شهادت علی آقا بر آن مهر تأیید زد این است که چون مسیر مجاهدین با فدا کردن و وفای به پیمان تداوم‌یافته است، هرکس که در مدار مجاهدین قرار می‌گیرد و در اتمسفر مجاهدین نفس می‌کشد از همان جنس خواهد شد. مگر جعفر کاظمی و محمدعلی حاج آقایی و محسن دگمه‌چی و... هزاران هزار سربدار دیگر، از همین جنس نبودند؟ همه، تاروپودشان از فدا بود و رهایی. اصلاً این شاخصهٔ تعلق به مجاهدین است و عجیب آنجاست که بریدگان و بزدلانی که از این مدار فاصله می‌گیرند و از جاذبه اندیشه و تأثیر مجاهدین دور می‌شوند، لاجرم بوی گند ارتجاع و ماندگی می‌گیرند. بوی تعفن وادادگی و خودفروشی سیاسی ـ هرچند به لحاظ خونی هم ادعا کنند به مجاهدی یا مجاهدینی وابستگی دارند. این ادعا را نه از سر تعصب به مجاهدین، بلکه از دل تجربه سال‌ها برخورد با این پدیده در زندان و خارج از زندان می‌گویم. در اوین، زندانیان و خانواده زندانیان عادی که گاه با هواداران زندانی یا خانواده مجاهدین برخورد می‌کردند چنان غرق انسانیت و نوع‌دوستی‌شان قرار می‌گرفتند که حاضر نبودند از این رابطه بگذرند و به همان نسبت، چنان از تفرعن‌آمیز و تعفن بریدگان و بالطبع خانواده‌هایشان رمیده می‌شدند که حاضر نبودند هرگز با آنان هم‌کاسه و هم‌سفر شوند. فدا و ازخودگذشتگی، شاخص و جان‌مایه تعلق به مجاهدین است. حالا با همین محک و معیار قضاوت کنید که به بوزینگان و خودفروشانی که به نام خانواده مجاهدین به اطراف لیبرتی ـ این مقدس‌ترین قبله‌گاه آزادی ـ آورده می‌شوند تا شمشیر جلاد را بر گلوی رزم‌آوران آزادی تیز کنند، چه باید گفت؟ شخصاً وقتی این موجودات بی‌مقدار را می‌بینم، هر بار سجده شکر می‌گذارم که چه فرسنگ‌ها با این تعفن متحرک فاصله‌دارم. این موجودات مصرف‌شده و مچاله شده که صدها بار از غربال وزارت آدمکشان و انجمن نجاست و خائنان عبور کرده‌اند، در اینجا هم باید نوکری استخبارات یک کشور بیگانه را بکنند تا دو روزی مهر آخوند بدسگال نصیبشان شود و یا توبره‌شان برای فربه‌ی بیشتر دوباره انباشته شود. بی‌شرافتی و بی‌وجدانی، ویژگی مشترکی است که اینان را دورهم جمع می‌کند، چنان‌که به قول قرآن چون بوزینگان سرافکنده می‌مانند: فَقُلْنَا لَهُمْ کونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ {سورة بقره آیه 65}این سرافکندگان، درحالی‌که از کشتار و موشک‌باران مجاهدین خوشحال هستند و خود زمینه‌ساز آن، دم از مهر و عواطف انسانی و خانوادگی می‌زنند. البته مجاهدین به دلیل نجابت و شرافت سیاسی‌شان خود را بی‌نیاز از پاسخگویی به این دریدگان می‌یابند؛ اما تاریخ و دادگاه بی‌بدیل وجدان جامعه و خلق سرانجام قضاوت خود را خواهد کرد که خانواده مجاهدین کدام‌اند. علی صارمی با آن مقاومت حماسی و جانانه‌اش و با آن شجاعت و بی‌باکی بی‌نظیرش یا این تفاله‌های سرند شده با عمامه‌های حوزوی و وزارتی؟ تاریخ از یاد نمی‌برد که مجاهدین همه‌چیزشان را داده‌اند تا خلقشان همه‌چیز به دست آورند؛ پس قانونمند آن است که خانواده مجاهدین هم، یا سر بردار دارند و یا صلیب رنج و شکنج بر دوش. وگرنه مستخدمان حقیر وزارت انسان کشی ربطی به مجاهدین ندارند.
علی صارمی با پسرش در اشرف 


ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست

عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری

ایران - درگذشت مادر فدایی بهکیش مادر چند تن از شهیدان جنبش فدایی در تهران


لینک به منبع :

مادر بهکیش از مادران مقاوم فدایی، صبح روز یکشنبه 13 دی‌ماه 94 در تهران بدرود حیات گفت، سخنگوی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران، آقای مهدی سامع، طی اطلاعیه یی، با ابراز تأسف و اندوه بسیار از درگذشت این مادر فدایی، اعلام کرد: مادر بهکیش مادری مقاوم و پایدار بود که پنج فرزند و یک داماد او که در صفوف جنبش پیشتاز فدایی مبارزه می‌کردند، در دوران حیات ننگین جمهوری اسلامی و به دست مزدوران خمینی به شهادت رسیدند. مادر بهکیش یکی از اسطوره‌های مبارزه مردم ایران علیه نظام استبدادی مذهبی ولایت‌فقیه و یکی از تلاشگران مبارزه برای احقاق حقوق پایمال‌شده خانواده‌های شهدای کشتارهای دهه 60 و به‌ویژه قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال 67 بود

**مادران پارک لاله همرزم مادر بهکیش 

توصیف مجاهدان اشرف از زبان نویسنده متعهد عراقی


لینک به منبع :

ما عراقی‌ها چه چیزی را باید از مجاهدین خلق بیاموزیم؟
علی احمد الساعدی نویسنده عراقی، 5ژانویه 2016
بیش از 30 سال است که به عراق آمده‌اند و خانه و خانواده خود را رها کردند تا خودشان را برای یک‌راه طولانی به‌سوی آزادی آماده کنند، یک منطقه بی‌آب و گیاه و صحرائی را برای اقامت خودشان در اولین درس انسانی که به جهان ارائه کردند، انتخاب کردند. در این دشت زیبایی‌ها و امید و آرزو را در خاک‌های مرده کاشتند و آنجا را به منطقه سرسبزی تبدیل کردند تا مبارزه اسطوره‌یی خود را علیه خطرناک‌ترین رژیم تروریستی و جنایتکار در جهان. ادامه بدهند، میهنشان در پژواک سرودهای انقلابی و حماسی آن‌ها از حنجره‌هایشان به غرش درمی‌آید، آنان شوق و امید به وطنشان را در چشمان مبارز بزرگ مریم رجوی می‌بینند بیش از سی سال است که فقط وطنشان در قلب‌هایشان است، سلاح آن‌ها را گرفتند، محاصره اشان کردند، غذا و آب و برق تمامی نیازهای زندگی روزانه انسانی را بر آن‌ها قطع کردند، رفقای آن‌ها در مسیر آزادی، شهادت را در
                                          میدان اشرف در شهر اشرف

                                     جایگاه رژه ومشعل فروغ اشرف

                                          میدان آزادی اشرف 
کمپ اشرف که چندین بار موردحمله باندهای آخوندها و جیره‌خوار ِ قاتل نوری مالکی قرار گرفت، پذیرا شدند و آن‌ها را از اشرف به یک منطقه بی‌آب‌وعلف در بغداد بنام کمپ لیبرتی منتقل کردند، آن‌ها بر اساس وعده‌های سازمان ملل مبنی بر حفاظت از آن‌ها، جابجا شدند. ولی آن‌ها بنا به عادت خودشان مانند یک کندوی زنبور از یک زمین بی‌آب و گیاه و سنگستان، بهشت سرسبزی ساختند. هر درختی را که کاشتند بنام یک شهید از شهدایشان نام‌گذاری کردند. و باز با رفقای دیگری که در تهاجماتی که نیروهای شبه‌نظامی آخوندها در همین کمپ انجام داده و آن‌ها را به شهادت رساندند وداع کردند. ولی علیرغم همه این‌ها بر آرمانشان پایدار و ثابت‌قدم ماندند و از اصولشان تا آخرین قطره خون خود کوتاه نیامدند.
حالا این سؤال برای ما عراقیان مطرح است، ما چه چیزی را باید از برادران و خواهران اشرفی امان که در طول سه دهه از زمان، در بین ما زندگی کردند بیاموزیم؟! دشمن مایکی است که همانا رژیم جنایتکار ایران است که عراق را به‌طور کامل ویران کرده است. زیربناهای آن را نابود کرده و اقتصاد آن را منهدم نموده و آن را ورشکسته کرده است. فتنه فرقه‌گرائی را در بین ما کاشت و با انفجار مراقد امامان عسکری در سامرا ما را در وضعیتی قرارداد تا در دریاهایی از خون غرق شویم برای ما عراقی‌ها خیلی خوب است که اولاً از مجاهدین بیاموزیم که چگونه با رژیم آخوندی بجنگیم، چگونه با یک دشمن مشترک که اشرفی‌ها طی سی سال گذشته با آن جنگیدند بجنگیم، مجاهدین خلق درمان واقعی جراحت امروز مردم عراق هستند، آن‌ها درمان مؤثر تمامی مشکلات ما هستند...
از جنبه‌های انسانی نیز خیلی خوب است برای ما و برای تمامی خلق‌های جهان که از مجاهدین درس صبر و اراده فوق‌العاده و اصرار و پایداری بر رویارویی با دشمن با ساده‌ترین امکانات را بیاموزیم، شاید ساده‌ترین درس اخلاقی که مجاهدین خلق به جهان تقدیم کردند این بود که می‌توان یک زمین مرده را آباد کرد و از خرابه‌ها، باغ‌های سرسبز درست کرد. مجاهدین خلق زندگی را دوست دارند و به زمینی که روی آن زندگی می‌کنند، احترام می‌گذارند، کما اینکه عاشق شهادت درراه خدا به خاطر آرمان خلقشان هستند.

                            یکانهای ارتش آزادیبخش ملی ایران 
به‌اختصار، هر عراقی که حس میهنی دارد و صادق است و به آینده میهنش فکر می‌کند و به آینده فرزندان و نسل‌های آینده فکر می‌کند باید که از داستان مجاهدین خلق که اکنون سمبل و مثالی برای فدا و جان‌فشانی در سطح جهانی شده‌اند درس بگیرد.

                          5 ژانویه 2016 علی احمد الساعدی نویسنده عراقی

خامنه ای وغلط کردن گوئی هایش از زبان سرکرده سپاه تهران در رابطه با حمله به سفارت عربستان





لینک به  منبع :

 فرمانده سپاه تهران: حمله به سفارت عربستان سازماندهی شده بود
فرمانده سپاه تهران می‌گوید حمله به سفارت عربستان کاملا سازماندهی شده بود اما "نیروهای مؤمن و حزب‌اللهی" در این حمله نقشی نداشتند. مطابق گزارش‌ها برخی مهاجمان با خودروهایی با پلاک قم به محل منتقل شده‌اند.
Iran Mohsen Kazemeini
محسن کاظمینی، فرمانده "سپاه محمد رسول‌الله تهران"
پس از اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه در عربستان سعودی، شنبه‌شب (۱۲ دی/ ۲ ژانویه) تظاهراتی اعتراضی مقابل سفارت عربستان سعودی در تهران برگزار شد.
در جریان این تظاهرات، عده‌ای از تجمع‌کنندگان با حمله به ساختمان سفارت بخشی از آن را به آتش کشیدند. همزمان به کنسولگری عربستان در مشهد نیز حمله شد.
خبرگزاری میزان، وابسته به قوه قضائیه سه‌شنبه، ۱۵ دی‌ماه از قول محسن کاظمینی، فرمانده "سپاه محمد رسول‌الله تهران" نوشت: «اطمینان داریم که این کار توسط نیروهای مؤمن و حزب‌اللهی صورت نگرفته و این اقدام کاملاً سازماندهی شده بود
مهاجمان ناشناس
پیش از این رئیس جمهور، حسن روحانی و قوه قضائیه حمله به دفترهای نمایندگی عربستان را محکوم کرده و آن را کاری خلاف قانون خوانده‌اند.
مسئولان دستگاه قضائی از بازداشت ده‌ها نفر از کسانی خبر داده‌اند که متهم به مشارکت در حمله به سفارت عربستان در تهران هستند. غلامحسین محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه قضائیه نیز می‌گوید علاوه بر دستگیری تعدادی از مهاجمان، افراد دیگری نیز شناسایی شده‌اند که با آنها برخورد خواهد شد.
کاظمینی به میزان گفت: «حمله و به آتش کشیدن سفارت عربستان در تهران کار بسیار غلط و اشتباهی بود و به هیچ روی نمی‌شود این کار زشت را توجیه کردمسئولان قضائی تا کنون از هویت عاملان حمله شنبه‌شب اطلاعات دقیقی منتشر نکرده‌اند. برخی از رسانه‌ها ادعا می‌کنند تعدادی از افراد وابسته به عربستان در تحریک مهاجمان نقش داشته‌اند.
به گفته کاظمینی حمله و به آتش کشیدن سفارت عربستان در تهران سازماندهی شده بود به گفته کاظمینی حمله و به آتش کشیدن سفارت عربستان در تهران سازماندهی شده بود

خودروهایی با پلاک قم و کرج  فرمانده سپاه تهران نیز که از سازماندهی حمله به سفارت عربستان سخن گفته، درباره کسانی که آن را سازمان داده‌اند چیزی نگفته است. در جمهوری اسلامی معمولا چنین اقدام‌هایی "خودجوش و مردمی" و در مواردی کار گروه‌های "خودسر" خوانده می‌شود. سایت "عصر ایران" در گزارشی نوشت: «حمله به سفارت عربستان، آن طور که برخی می‌خواهند القا کنند، یک اقدام خودجوش مردمی نبوده است؛ حرکتی کاملاً حساب شده و با طرح‌ریزی قبلی بودبه نوشته‌ی این سایت خبری، هدف از حمله به دو دفتر نمایندگی عربستان در تهران و مشهد و آتش زدن بخشی از سفارت‌خانه این کشور "خارج کردن سعودی‌ها از زیر ضرب فشار ایران و جهان بابت اعدام شیخ نمر" بوده است. این سایت خبری در ادامه نوشته است: «خبرنگاران عصر ایران که برای تهیه گزارش به محل سفارتخانه رفته بودند، گزارش کرده‌اند که در اطراف محل، خودروهای شخصی متعددی با پلاک‌های قم و کرج را دیده‌اند که مهاجمان را به آنجا رسانده بودند
توئیت پیوند با وبلاگ :@bahareazady