۱۳۹۵ فروردین ۱۹, پنجشنبه

سپاه با 69 هزار نیروی تحت امر با 13 مرکز آموزشی در سوریه در هماهنگی با داعش و اسد علیه مردم سوریه





منبع : الشرق الاوسط 6 آوريل 2016
نويسنده: فتح الرحمن يوسف
أسعد الزعبي رئيس هيأت اپوزيسيون سوريه به الشرق الاوسط گفت :
·       اپوزيسيون سوريه در اجلاس خود در رياض در مورد تروريزم ايران بحث خواهد نمود
·       در صورت شركت در گفتگوهاي آتي ژنو به هيچ وجه از رفتن بشار اسد كوتاه نخواهد آمد





·       اپوزيسيون سوريه موضع نهايي خود در قبال شركت در اين دور گفتگوها و در قبال آتش بس را در جريان اجلاس امروز خود در رياض مشخص خواهد نمود.
 أسعد الزعبي رئيس هيأت اپوزيسيون سوريه به الشرق الاوسط گفت اجلاس امروز به ارزيابي پروسه  گفتگوها و همچنين تحولات اخير در كادر گفتگوهايي كه هيأت عالي اپوزيسيون سوريه براي گفتگوهاي ژنو تا كنون با دي ميستورا انجام داده، اختصاص دارد.
وي گفت همچنين بررسي آخرين تحولات نظامي بويژه در دو منطقه حلب شمالي و جنوبي و جنگ با داعش در حومه حلب شمال شرقي و يا در حومه درعا و نقضهاي آتش بس توسط رژيم سوريه و قتل عامهايي كه اخيرا رژيم سوريه مرتكب شده در دستور كار اجلاس امروز قرار خواهد داشت.
 وي گفت خروج داعش از تدمر و القريتين در همدستي و هماهنگي با رژيم سوريه صورت گرفته است. در اجلاس امروز موضوع تروريزم جديد ايران  در سوريه نيز مورد بحث قرار خواهد گرفت. وي گفت اعزام نيروي بيشتر از ايران به سوريه بيانگر اين است كه ايران توليد كننده و سازنده تروريزم براي تنش در منطقه  است كه تمامي ابتكار عمل ها و راه كارها بويژه ابتكار عمل هاي خليجي با حسن نيت را به گل مي نشاند...
الزعبي تاكيد كرد كه ايران 69 هزار جنگجوي مجهز به سلاحهاي جديد  در  سوريه دارد و جنگجويان افغاني را بعد از آموزش دادن و مسلح كردن  و اقامت دادن به سوريه براي كشتن مردم سوريه و خلق هاي منطقه مي فرستد.
رژيم ايران بدون هيچ ترسي همچنين مواد انفجاري به بحرين و كويت و لبنان و سوريا و يمن مي فرستد...
الزعبي گفت 23 هزار تن 69 هزار نفر از نيروهاي سپاه پاسداران مستقر در جنوب حلب مي باشند. که در میان آنها  هزاران فرمانده پاسدار با عنوان كارشناسي وجود دارد كه در زمينه ارتباطات و ساخت موشك ضد زره كار مي كنند  همچنین 13 مركز آموشي در درعا و مناطقي در جنوب و شمال سوريه سپاه پاسداران راه اندازی کرده كه در آنها به هزاران جنگجو براي كشتار مردم سوريه، شيوه بكارگيري سلاحهاي جديد آموزش داده مي شود.

 الزعبي گفت بيشتر ايرانيان در مناطق ساحلي هستند چيزي كه باعث شده تا برخي خانواده هاي علوي با بشار اسد  به دليل عدم رضايت از شيوه نظام سوريه و گشودن درهاي سوريه براي نفوذ ايرانيان اعلام مخالفت نمايند. وي اضافه كرد اينكه ايران نيروهاي بيشتري به سوريه اعزام نموده صرفا به معني اشغال سوريه نيست بلكه اشغال عراق و گسترش در كل منطقه براي محقق كردن طرح و پروژه فارسي بزرگ  خودش نيز هست كه به كمك متحدنيش ژاندارم منطقه بشود.


نماینده کویت تهدیدات پاسدار جعفری را بیشرمانه و غیرمسولانه خواند




تاریخ :7آوریل 2016:

نماینده کویت تهدیدات پاسدار جعفری را بیشرمانه و غیرمسولانه خواند

. حمد مطیع العازمی نماینده کویت سخنان پاسدار جعفری سرکرده سپاه را که دولت عربستان سعودی و بحرین را تهدید کرده بود، بیشرمانه و تحریک آمیز و غیر مسئولانه خواند.
روزنامه ”الرای العام” کویت روز چهارشنبه ۱۸ فروردین ۹۵ نوشت: ”حمد مطیع العازمی گفت:به چنین صحبت های از طرف سران رژیم ایران عادت کردیم. این صحبتها تنها ازدرون کسانی بیرون می آید که کینه و شر علیه هر مسلمان و عربتها در دل خود دارند و صحبت های فرمانده سپاه در ادامه زنجیره طولانی از سخنان شرارت آمیز رژیم ایران است که علیه تمام کشورهای خلیج فارس انجام می گیرد ”.
وی تاکید کرد ”رژیم ایران معمولا به چنین صحبت های اکتفا نمی کند بلکه با تمام توان تلاش می کند تا فتنه و آشوب در کشورهای ما برانگیزاند. آنها نمی خواهند ما در صلح و امنیت در کشورهایمان زندگی کنیم ”
نماینده پارلمان کویت افزود: ”رژیم ایران پشت اکثر جنگها و نزاعهای موجود در خاورمیانه قرار دارد، و آنها روی ایده صدور پروژه خبیث خود کار می کند حتی اگر این کار باعث بهم زدن ثبات و امنیت منطقه گردد“.
حمد مطیع العازمی تاکید کرد کشورهای خلیج فارس و کشورهای اسلامی یک صف واحد در برابر طمع ورزی رژیم ایران می ایستند.
خاطرنشان می شود روز سه شنبه ۱۷ فروردین پاسدار جعفری سرکرده سپاه در یک اظهار مداخله جویانه گفت سپاه پاسداران ” منتظر دستورات جوابگویی به اقدامات اخیر بعضی از کشورهای اعضای شورای همکاری خلیج فارس بخصوص عربستان و بحرین است .

رأی الیوم6 آوریل 2016 – 18 فروردین 1395

اد رویس: آمریکا نباید به رژیم ایران اجازه پولشویی دهد



تاریخ :7آوریل 2016:

اد رویس: آمریکا نباید به رژیم ایران اجازه پولشویی دهد

اد رویس، نماینده جمهوریخواه و رئیس کمیته سیاست خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، طی مقاله یی که روز چهارشنبه ۱۸ فروردین در روزنامه واشینگتن پست درج شده هشدار داد: ”اجازه دادن به یک ایران متخاصم که دسترسی به سیستم دلار ایالات متحده داشته باشد یک خطر واقعی برکشور و اقتصاد ما اعمال میکند“.
در قسمتی از این مقاله آمده است: ”رژیم ایران پس از توافق اتمی انتظار آن را دارد و کماکان خواهان امتیازات بیشتری در مقابل دادن هیچ چیزی میباشد. بخصوص خامنه ای خواهان این است که ایالات متحده همه تحریمها را در مقابل محدود کردن سرمایه گذاری رژیم ایران برای تروریسم و تسلیحات غیر قانونی بردارد و به همین ترتیب رژیم ایران بتواند به سیستم مالی ایالات متحده دسترسی داشته باشد یعنی جایی که اکثر تجارت بین المللی هدایت و صورت میگیرد“.
وی افزود: ”این یک اقدام هشدار دهنده به دلیل موضع دولت اوباما از ماهها پیش است. درحقیقت وقتی که دولت اوباما توافق اتمی را به مردم ایالات متحده درسال گذشته تحمیل کرد، دولت به دفعات به کنگره تاکید کرد که تحریمهای کلیدی تروریسم، موشکی، حقوق بشر اعمال شده بر رژیم ایران با شدت تمام ادامه خواهد داشت و اعمال خواهد شد“ .
اد رویس در ادامه مقاله خود در واشینگتن پست نوشت: ”اجازه دادن به یک رژیم ایران متخاصم که دسترسی به سیستم دلار ایالات متحده داشته باشد یک خطر واقعی برکشور و اقتصاد ما اعمال میکند. در ماه فوریه، یک اقدام اقتصادی صورت گرفت و یک سازمان اقتصادی که نزدیک به ۴۰ کشور را دربرمیگرفت هشدار داد که ”به طور مشخص نگرانی درباره شکست و کوتاهی رژیم ایران در حل وفصل خطر کمک مالی به تروریسم و تهدید جدی که این خطر برسیستم مالی جهانی اعمال میکند وجود دارد ”. به همین دلیل است که من درحال کار کردن با همکارانم در هر دو حزب برای لایحه ای هستیم که مانع از دسترسی رژیم ایران به سیستم مالی ایالات متحده گردد

خمینی دزد بزرگ انقلاب و دزد رهبری انقلاب بود


برگرفته از همبستگی ملی ایران ،7آوریل 2016:
لینک به منبع :
حسین پویا:‌ خمینی دزد بزرگ انقلاب و دزد رهبری انقلاب بود!!
روحانی سفر خودش به اتریش را در شرایطی لغو کرد که حکومت ملاها به شدت به کمکهای اقتصادی و رابطه با غربی ها نیاز دارد. علت لغو این سفر مهم را هم رئیس مجلس شورای آخوندی و مطبوعات اتریش به وضوح ترس روحانی از تظاهرات هواداران مجاهدین و شورا اعلام کردند. این به روشنی گواه وزن و اهمیت و جایگاه مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران به عنوان آلترناتیو رژیم آخوندی در بین سیاستمداران و دولتهای غربی و همچنین مردم ایران است. در این میان هستند کسانی که با لودگی تمام و به طرزی رسوا در تلاشند تا ضمن نامشروع نشان دادن زمان شروع و روش مبارزه ما با نظام جهل و جنایت خمینی و خامنه ای، جایگاه و وزن مجاهدین و شورا در هماوردی با دشمن را کوچک و بی اهمیت جلوه دهند و باز هم در سر بزنگاه، به یاری ملاهای حاکم برخاسته اند. آنها از جمله ادعا می کنند که اینکه اینها (مجاهدین و شورا) ادعا میکنند که خمینی انقلاب و رهبری انقلاب ضد سلطنتی را دزدید؛ درست نیست و خمینی رهبر واقعی و بلامنازع انقلاب بود.
همه کسانی که در مبارزات و تظاهراتی که به سرنگونی شاه و پیروزی انقلاب سال ۵۷ منجر شد میدانند و در فیلمها و سندهایی که از آن زمان به جا مانده به وضوح شنیده و دیده و خوانده می شود که شعار اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در آن انقلاب ضد سلطنتی چیزی جز "آزادی- استقلال – جمهوری - اسلامی" نبود. زیرا که مردم ایران از دیکتاتوری و اختناق زمان شاه و از وابستگی رژیم شاه به امریکا و غرب و از سلطنت مطلقه و خودکامه شاه خسته شده بودند و شاه را نمی خواستند.
خمینی اما، براساس آنچه که در کتابهای خودش نوشته بود و بر اساس آنچه که بعد از به قدرت رسیدن بیان کرد و انجام داد به هیچیک از قسمتهای سه گانه این شعار اعتقاد نداشت که سهل است، با تمامیت این شعارهای مردم مخالف بود.
 - خمینی از کلمه آزادی متنفر بود و با آزادی بیان و قلم و اندیشه دشمن بود. همان یکی دو سال اول رسیدن به قدرت از اینکه منتقدین اهل قلم را اعدام نکرده از خودش انتقاد کرد.
 - خمینی اعتقادی به ناسیونالیزم و ملیت و کشور نداشت و دنبال برقراری امپراطوری ارتجاعی تحت نام اسلام بود و این را نیز همواره گفته بود. او با مصدق کبیر هم از همین زاویه مخالف بود. مذهب برای او اصل و تعیین کننده بود. بنابراین استقلال در چهارچوب ملیت و ناسیونالیزم برای او معنایی نداشت.
- خمینی هیچ اعتقادی به رای و اراده جمهور مردم نداشت. بارها گفت که اگر
سی وشش میلیون بگویند بله، من می گویم نه. جمهوری نمی خواست و بلکه حکومت ولایت مطلقه فقیه می خواست که در آن مردم صغیر هستند و آرای آنها هیچ اعتباری ندارد و ولی فقیه همه تصمیم ها را می گیرد و انجام اوامرش "واجب شرعی" هستند.

بنابراین وقتی که خمینی با هدفهای مردم از انقلاب مخالف بود، وقتی او به خواست ملیونها ایرانی که برای رسیدن به آزادی و استقلال و رفاه و پیشرفت و ترقی بپا خاسته بودند خیانت کرد، چگونه میتوانست رهبر واقعی و صاحب انقلاب باشد! او دزد بزرگ انقلاب مردم، پلید ترین خائن به ایران و ایرانی و برزگترین جنایتکار قرن بود. خود خمینی با فرصت طلبی تمام و دروغ و به قول خودش "خدعه" و با سوء استفاده از اعتماد مردم، خود را همراه مردم نشان داد و بعد که انقلاب پیروز شد، آنرا به سمتی منحرف کرد که می خواست. کار خمینی از دزدی هم بد تر بود. وقتی کسی از دیوار خانه ای بالا می رود و پنجره ای را می شکند و در غیاب صاحبخانه دزدی می کند یک حرف است و وقتی کسی از اعتماد صاحبخانه استفاده کرده و با کلیدی که صاحبخانه به خاطر اعتماد به او داده، در غیاب صاحبخانه وارد شده و بعد هم صحنه دزدی را طوری می چیند که صاحبخانه به او شک نکند این خیانت در امانت است و از دزدی بسیار بدتر است. مردم به دلایل گوناگون به خمینی اعتماد کردند و خمینی به مردم نگفت که با هدفهای آنها مخالف است و تظاهر به موافقت با این هدفها کرد. اگر مردم شعارشان "حزب فقط حزب الله- رهبر فقط روح الله" بود آنوقت می شد پذیرفت که رهبر انقلاب خمینی است. این شعار به وضوع بیانگر آن چیزی بود که خمینی می خواست و وقتی هم در قدرت قرار گرفت خواسته خود را به کرسی نشاند. مردم به او اعتماد کردند چون پیرمردی بود که مرجع تقلید بود و سابقه ای در مخالفت با شاه داشت (البته مخالفتش با شاه در ابتدا به خاطر حرکتهایی نظیر دادن حق رای به زنان بود) و بسیاری از افراد ملی و مذهبی مبارز شناخته شده برای مردم، او را به عنوان یک انسان قابل اعتماد تایید کردند. و او از این اعتماد سوء استفاده کرد و حکومتی را که باید مردم را به خواسته هایشان می رساند به سمت چیزی که خودش می خواست منحرف کرد. و حالا پس از سی و هفت سال حاصل حکومت مورد علاقه و خواست خمینی که یک نظام سرتاپا فاسد است را می بینیم. کسانی که تلاش میکنند به هر طریق و با هر پز و بهانه ای واقعیت ها را دیگرگونه جلوه دهند، خود خیانتکارانی هستند که به ماندن رژیم بازمانده از خمینی کمک می کنند. بنابراین ما باز هم می گوئیم خمینی دزد انقلاب و دزد رهبری انقلاب بود. کسی یا کسانی باید رهبری انقلاب را به عهده می گرفتند که به شعارهای مردم در انقلاب معتقد و متعهد بودند و برای این خواسته ها مبارزه کرده بودند و سابقه روشنی در این زمینه داشتند.

قربانعلی پور احمدی مزدور اطلاعات گشتاپوی آخوندی شاخه گیلان شرکت در جنایت قتل عام اشرفیان ومامور تصفیه مزدوران دیگر



برگرفته از افشای یاران شیطان ،7آوریل 2016:
لینک به منبع :

قربانعلی پور احمدی مزدور اطلاعات گشتاپوی آخوندی شاخه گیلان شرکت در جنایت قتل عام   اشرفیان ومامور تصفیه مزدوران دیگر 

در بحبوحه جنگ آمريكا عليه ايران وجنگي شدن شرايط پور احمد بريد وتوان تحمل شرايط سخت را نداشت او وقتي نكشيد به تيف رفت وطولي نكشيد كه توسط سپاه قدس ووزارت اطلاعات شكار شدوبه استخدام در آمد.
او را از بقيه جدا كردند ومدتها مشغول نوشتن اطلاعات در باره خودش مجاهدين وخانواده هاي آنها بود در همين مختصر كار هم بارها توي سر او وامثال او زدند كه اين چي است  كه نوشتي برو دوباره بنويس.
 وقتي بعد از توسري هاي چندباره پوراحمد باز هم نوشت ودوباره وچند باره كه نوشت او را وادار به نوشتن توبه نامه تضمين نامه وغلط كردن گوئهاي چند قبضه واداشتند او هم كه يكي از زبون ترين واداده ها وبريده خائن ها بودعليرغم اينكه جلوتر از اطلاعاتي ها عمل ميكرد تا رضايتش را جلب كنند ولي باز هم بيشتر از او ميخواستند.
پايه ومنطق حاكم بر وزارت بد نام اطلاعات ملاها بي اعتمادي مطلق است وبه نزديك ترين كسان وحتي به جنايتكارترين مهره خود نيز رحم نميكند ميخواهد سعيد امامي باشد ميخواهد اميد امت وامام وجانشين خميني ،حسينعلي منتظري باشد يا يادگار امام كه احمد خميني باشد ،رحم ورحمت وعطوفت خبري نيست مينيمم ها همان بود وهست كه با سعيد امامي ومنتطري واحمد خميني ويا حتي يا چمران  كردند چه رسد به يك مزدور بيمقدار ودست چندمي كه تازه يك زماني هم با مجاهدين بوده است.
پور احمد در رابطه با اين مرحله به يكي از همشهري هاي خودش كه از بستگان مجاهدين بود ورفته بود كه آنها را عليه بستگانشان دراشرف وادارد مجبور شد اين مرحله از پروسه اي را كه طي كرد را اينجور بيان كند .
او گفت اين مرحله بسيار مرحله سختي بود هر چه ميگفتم باور نميكردند وفشار وحشت ناكي رويم بود براي اينكه اين فشار را از روي خودم كم كنم هرچه كه اطلاعات داشتم نوشتم همه نفرات وخانواده ها را لوداده وچندتا هم رويش گذاشتم ولي وزارت اطلاعات باز هم ول كن نبودند وبيشتر ميخواستند اما من هم به خودم وخانواده خودم فكرميكردم من ميخواستم وزارت بمن اعتماد كند من فكر ميكردم همه چيز با نوشتن تمام ميشود ديدم چند وقت بعد مرا صدا زدند ونوشته هايم را جلويم گذاشتند نوشته هاي خودشان را هم بدستم دادند وگفتند اينها را بخوان ما فلان ساعت ميائيم كه فيلم از تو پر كنيم ما هم هر جور انها خواستند گفتيم .
پور احمد راست ميگويد او همه چيز را نوشت وعليه مردم وتنها مقاومت مشروع وسراسري وخصم ملاها ولايتيها ووزارتي ها نوارها پر كرد، اما وزارت اطلاعات ميدانست واين كاره است واز اين ديد به پور احمد نگاه ميكردكه او يك خائن به مجاهدين است كسي كه مردم ،خانواده ها ومجاهدين را ميفروشد اگر شرايطي برسد ملاها وبقيه را پيش فروش خواهد كرد ارزش پور احمد براي وزارت اطلاعات باندازه دستمال اگر نه يك بار مصرف ،كه دستمال چندبار مصرف است تاريخ مصرف دارد .
جهت اطلاعات دوستان عزيز ومردم دلير ايران وبخصوص مردم قهرمان سراسر شمال عرض كنم كه خبرهاي دقيق دروني از درون پاسداران ووزارت اطلاعات وبخصوص دلواپسان نظام اين است كه حتي به بدترين وپست ترين خائنين كه از مبارزه مردم ومجاهدين بريده اند ودست در دست پاسدارن خونريز ووزارتي هاي بدنام دارند مانند مسعود دليلي وصمد نظري هم رحم نميكنند آنها سپاه قدس ولشكر كثيف مالكي را به درون اشرف هدايت كردند مسعود دليلي افراد را شناسائي ميكرد وحتي خودش به چند نفردست بسته تير خلاص زدولي ديديد سزاي اتو ديناميك خيانت مسعود دليلي چي شد؟ سپاه قدس همان شاگردان قاسم سلیمانی او را كشتند وبراي اينكه سزاي جهنم را هم به اوداده باشند صورتش را سوزاندند انهم در آخرين مرحله كه ديگر به اين خائن نيازي نبود .صمد نظري هم همينجور از گرگان تا گنبد واز گنبد تا آمل وبابل وساري تا شهسوار وانزلي ورشت ولاهيجان نعلين ملاها وچكمه پاسداران ودست وزارتي ها را ليس زد وهر چه از او خواستند كرداز بازجوئي دستگيري شكنجه واعدام خانواده ها وزندانيان وتا رفتن پست دري وسياج اشرف وبردن يك مشت مزدوري كه اربانش اسم خانواده روي آن نهاده بودند، تا اينكه شد ورئيس انجمن نجات آري بعد از ابراهيم خدابنده اوشد رئيس بقول شمالي ها گراز وحشي شهسوار هادي شعباني وهمين آقاي پور احمد دلقك وصحنه گردان وزارت اطلاعات با پوش انجمن نجات ، پس حرف چيست يك كلام وزارت اطلاعات رس اينها را ميكشد مرتب توي سر اينها ميزند كه فقط اينها اهرم فشار وعامل جنايتكاري عليه مجاهدين وخانواده ها باشند بقيه فيگورها مفت هم نميارزد وتاريخ مصرفشان كه برسد حتي وزارت اطلاعات زحمت خلاص كردن آنها را بخود نميدهد يك خائن بدست يك خائن جنايتكار تر پاكسازي ميشود وبعد هم براي سفيد سازي برايشان مجلس فاتحه هم ميگيرندوفبل از هر كس يه مسعود خدابنده دستور ميدهند كه در سايتهاي پوششي وزارت اطلاعات براي او نامه هاي فدايت شوم ويا تسليت بنويستد وآنلاين هم شمعي روشن كنند.



واماآيا وزارت اطلاعات از پور احمد به اين سادگي ها عبور كرد؟
معلوم است كه نه  چرا؟ ووزارت اطلاعات  ديگر چه چيزي از پور احمد ميخواهند؟
مرحله بعد نوبت به يك سري امتحان عملي ميرسداين امتحانات البته يك مقدار طولاني وچند لايه است تا خوب اثبات شود كه پور احمد ويا پوراحمدهاي ديگرمانند هادي شعباني ويا ايرج صالحي ازجنس يك اطلاعاتي جنايت كار شده باشد كه بنا به اطلاعاتي كه داشتيم در اين مرحله چند بار مستقيم محمد جواد هاشمي نژاد حضور داشت وكم وكسري ها را يادآوري ميكرد تا پور احمد دوباه آن جنايات را تكرار كند تا قبول ومورد اعتماد او ورئيس بخش نفاق ياالتقاط قرار گيرد.
شناسائي حمله وهجوم ودستگيري ورفتن به درون زندانها وباز جوئي وشكنجه وتجاوز وتير خلاص  زدن زندانيان ازآن جمله است.
وزارت اطلاعات بارها پوراحمد را در مراحل اوليه ناشناس ودر پست صحنه وغير محسوس به داخل زندانهاي رشت لاهيجان وحتي شهرستانها برد اما بعد رسما او را بعنوان اينكه از مجاهدين بوده واز عراق آمده ظاهركردند تا زندانيان مبارز وخصوصا هوادار ومقاوم را ببراند ووادار به تسليم وهمكاري نمايد اسناد موجود است ودر روزي كه ضروري باشد ارائه خواهد شد .
جهت اطلاع مردم دلير ايران وشمال ايران اين نكته را ياد آور ميشوم كه براي اينكه سوژه اي مانند پور احمد هوس كارهاي ديگر عليه نظام نكند وزارت اطلاعات از همه اين جنايتات عملي فيلم ميگيرند كه يك زماني اگر لازم باشد روكنند واينجوي هم ادامه مزدوري وجنايتش تضمين ميشود وپوراحمد جنايت كار البته بيش از خواسته هاي مديران وزارت اطلاعات واز جمله محمد جواد هاشمي نژاد انجام داد وقبول شد .
از يك نقطه اي براي اينكه دوره هاي عملي ماده شود وروي خط وزارت اطلاعات بيفتد ديگردستور كار امثال پور احمد روشن است .
او وامثال او كه مردم مجاهدين وهمه خانواده هاي ضد رژيمي را فروختند از اين نقطه هيچ ارزشي براي وزارت اطلاعات ندارند بجز اينكه چون وزارت اطلاعات ساليان سال واز خميني هم شروع شد كه اينها خودشان خودشان را شكنجه ميكنند تا فرقه وسكت ومنافق واكاذيبي كه در باره ستاد ها ومناسبت دروني مجاهدين گفتند ومردم هيچ اهميت واعتنائي به اين اراجيف نكردند ودوباره وچند باره هم اگر نفرات مارك دار رژيم بنويسند وبگويند تف سر بالا براي رژيم خواهد شد، از اين مزدوران واز آخرين خاصيت اين مزدوران استفاده ميكنند وآن خاصيت بسيار مهم اين مزدوران خود فروش ووطن فروش اين است كه استفراغ هاي خشك شده ولايت ووزارت را خورده بجوند وبصورت خاطرات ومگوها وفيلم ها در سايت ها ومجامع دست ساز وزارت در داخل وخارج ودر سايتها وتلويزيونهاي اجاره اي وزارت اطلاعات نشخوار وباز نشخوار كنند تاكيد وچند خط زيرش باز نشخوار كنندهمين. اين اصلي ترين خاصيت اين خائنين ومزدوران خود فروش ووطن فروش است.
اما يك تعدادي هم مانند پور احمد،شامل :
ايراهيم خدابنده
ابراهيم خدابنده تواب بند 209(همراه با يك گالري انزجار آور) مربي ومدير انجمنهاي نجاست ومدير يكي از شعبه هاي خطر ناك اطلاعات ملاهادر داخل كشور
،صمد نظري
صمد نظري وسعيد امامي وهر دو با يك شرنوشت ننگين و مشترك ”ايست قلبي” توسط مافياي وزارت اطلاعات
،هادي شعباني
هادی شعبانی بارکش وزارت اطلاعات، عنصر منفوروپلیدی که روزانه درمزدوری، ازپاسداران و شكنجه گران جنایتکار سبقت میگیرد.
هادی شعبانی (قسمت دوم) با همکاری قربانعلی پور احمدی نهایتا با سربه نیست کردن صمد نظری به میز ریاست!!! دست یافت.
 وايرج صالحي
ايرج صالحي پادو اطلاعات ملا ها در مازندران- افشاي يك جنايتكار حرفه اي وشكنجه گر خانواده ها
وداوود باقر وند
داوود باقروند وتبلیغ وافتخارتهوع آورش در رابطه با عطوفت ومحبت شکنجه گران وبازجویان وزارت بدنام اطلاعات ورژیم
وعيسي آزاده
اعزام عوامل اطلاعات به اروپا برای نفوذ در مخالفان، جمع آوری اطلاعات و زمینه سازی تروریسم
وغضنفری
بیشتر بخوانید
سیروس غضنفری هم مزدوروهم لوده وبارکش غول وزارت

۱۳۹۵ فروردین ۱۸, چهارشنبه

عاقبت خائن وعبرت تاریخ - صمد نظري وسعيد امامي وهر دو با يك شرنوشت ننگين و مشترك ”ايست قلبي” توسط مافياي وزارت اطلاعات



برگرفت هاز افشای یاران شیطان ،7آوریل 2016:
لطفا فیلم ها واطلاعات بیشتر را در این لینک ببینید: 
عاقبت خائن وعبرت تاریخ - صمد نظري وسعيد امامي وهر دو با يك شرنوشت ننگين و مشترك ”ايست قلبي” توسط مافياي وزارت اطلاعات
صمد نظري وسعيد امامي وهر دو با يك شرنوشت ننگين و مشترك ”ايست قلبي” توسط مافياي وزارت اطلاعات
آب در لانه شغالهاي وبچه شغالها(گماشته هاي بي مقدارووحشي ) وزارت اطلاعات با پوش انجمن نجات رژيم در مازندران .
البته فرهنگ وادبيات ايران زمين يكي از غني ترينهاست وسزمين شمال بخصوص گيلان ومازندران هم متاثر از اين فرهنگ قوي خود ضرب المثلهاي بسيار معنا دار وساده وپر مغزي دارد كه در محاوره هاي معمول جابجا از اين مثل ها وضرب المثل ها استفاده ميشود .
افشاي يك حقيقت در اين سايت كه نامه هاي زيادي هم از شمال دريافت كرديم حاكي از آن است كه حذف فيزيكي يا پاكسازي اعضا وزارت اطلاعات مانند همه مافياي هاي كهنه كار وقديمي يك رسم ويك اصل است در صورتي سر رسيد آن به پايان رسيده ويا تاريخ مصرفش تمام شده باشد .
مثالهاي زيادي هم وجود دارد هم تاريخي وهم در دوران خودمان كه اين رسم ويا اصل به اجرا گذاشته شده كه در مطالب قبلي چند نمونه برجسته تاريخي وآنچه در وزارت اطلاعات در رابطه با اعضاي يا مسئولين وزارت اطلاعات ويا خائنين اجرا كردند وآنها را به بدترين شكل سر به نيست كردند ويا بگونه اي پاكسازي اش كردند كه كسي نفهميد چي شد وچرا ؟.
بيشتر بخوانيدخائن وخيانت كار وعواقب خائنين وسرانجام
آنها در تاريخ ودر خيانت به اشرفيان در قتل عام
10 شهريور(قسمت چهارم)
فكر ميكنم كلمه ايست قلبي را شما هم مثل من زياد شنيديد اين واژه يك اصطلاح پزشكي است وميگويند فلاني با ايست قلبي فوت كرد.
علت هاي مختلف سبب ميشود كه ايست قلبي ايجاد شود تقريبا اكثر سوژه هاي وزارت اطلاعات كه پاسازي شدند ويا در قتهاي زنجيره اي قرباني جنايات وزارت اطلاعات شدند ،علت مرگ را ايست قلبي اعلان كردند .
علي اكبر سعيدي سيرجاني 
قتل‌های زنجیره‌ای به روایت دوم خردادیها  
ناگفته ها پیرامون قتلهای زنجیره ای  سخنرانی حجت الاسلام
حسینیان
لیلاج بازنده(روایت اصلاح طلبان)  او يك نويسنده باز گشتي به ايران تحت حاكميت ولي فقيه بود او توسط سعيد امامي با يك ماده پتاسيم به شكل دارو والبته بعد از شكنجه هاي فراوان به سيرجاني استعمال شد وبا حمله قلبي وايست قلبي در گذشت.
اين كار را سعيد امامي با سيرجاني وديگران كرد اما ببينيد با خود او چه كردند.
ايست قلبي
بيشتر بدانيد
گماشتههاي بي مصرف ، پادوهاي بيمقدارواسيرمافياي ولايت ووزارت اطلاعات (شماره 1) از هلند تاالمان واز
عراق تا تهران و.....
http://efshayaranshitan.blogspot.de/search?q=%D8%A7%D9%8A%D8%B1%D8%AC+%D8%B5%D8%A7%D9%84%D8%AD%D9%8A
ببينيد حتي سعيد امامي هم كه واجبي خورد ،او را به بيمارستان رساندند .قرار بود 2ساعت بعد از بيمارستان آزاد شود اما در فاصله 2ساعتي كه قرار بود آزاد شود او را كشتند .علت مرگ را هم بعد بررسي وزارت اطلاعات وپزشكهاي وزارتي، ايست قلبي اعلان شد ،ميگويند در همين فاصله داوئي به او تزريق كردندكه به ايست قلبي منجر شد واينجوري گزارش پزشكي هم درست در آمد.
خوب حالا چرا از ميان هزاران مطلب نوشته شده از هزاران واقعيتي كه از اين رژيم ومزدورانش ووزارت اطلاعات افشا ميشود ويا شد مرگ صمد نظري كه بدست شعباني وقربانعلي پوراحمدي والبته بدستور وزارت اطلاعات صورت گرفت اينهمه سروصدا كرد والبته بيش از هر كس دو جنايت كار وزارت اطلاعات وانجمن نجات در گيلان ومازندران شعباني وپوراحمدي واكنش نشان دادند .
جواب بسيار روشن است اين خبر در ميان مردم زبان به زبان نقل وقول ميشود در ميان قربانيان وزارت اطلاعات وقربانيان رژيم وخانواده هاي واقعي مقاومت ايجاد شعف وشادي نمود ،چرا كه خدا عذاب جنايتكاران را بدست خودشان مقدر كرده ونه در قيامت كه در همين دنيا بخش اول مجازات آنها در كف دستان خونريشان نهاده است .
از طرف ديگر اينهمه سئوال ايجاد كرده كه چي شد؟ چرا او را كشتند؟.
شايعه كشته شدن صمد نظري عضو سپاه قدس واطلاعات آخوندي درشهر هاي مازندران
شايعه كشته شدن صمد نظري  درشهر هاي مازندران
http://efshayaranshitan.blogspot.de/2014/11/blog-post_915.html

 واز اين نقطه كه واقعيت موضوع مانند تيري به خال سيبل جنايت وزارت وعاملان آن يعني شعباني وپوراحمدي خورد ضرب المثل آب در لانه شغالان وزارت اطلاعات افتاد.
در شمال يكي از راه هاي فراي دادن روباه وشغال وارد كردن آب در لانه شغالهاست
معمولا شعالها وكفتارها ولاشخوهاي مانند لاشخورهاي وزارتي وولايتي همكار هستند.
اين فيلم هم بد نيست ببينيد كه چگونه لاشخورها وشغالها با هم همدست هستند(مانندبريده مزدوران با وزارت اطلاعات)
 البته خيلي هم راحت نيست كه يك مقدار آب بريزي وآنها بزنند بيرون شيوه دقيق ومقداري كافي آب واگر آب داغ باشد بهتر است،آنوخت بيرون ميزنند ودر ميروند وديگر تا مدتي آنطرفها پيدا نميشود در اين موفع كه شغال كم ديده شود، مردم بهم ميگويند چي شد نكنه آب در لانه روبه وشغالها كردند .
بر ميگرديم به داستان خودمان




اول قربانعلي  پور احمدي
پور احمد يا قربانعلي پوراحمدي وافشاي جنايات اين مزدور اطلاعات شاخه گيلان
http://efshayaranshitan.blogspot.de/2015/08/blog-post_13.html
ازهادي شعباني
هادي شعباني يكي از جنايتكار ترين پادوهاي بيمقدار وپست وزارت اطلاعات در شمال وشهر تنكابن يا شهسوار
دفاع كرد ومثل بز گري پايش را برد بالا وگفت فقط او جنايت كار نيست منهم هستم.
بعد ايرج صالحي
ايرج صالحي مامور وزارت اطلاعات در استان مازندران همكارهادي شعباني وصمد نظري دو جنايتكار كشتاپوي ملاها (1).
فيلمي از ايرج صالحي مزدور خونريز ولايت ووزارت 
ايرج صالحي پادو اطلاعات ملا ها در مازندران- افشاي يك جنايتكار حرفه اي وشكنجه گر خانواده ها
مطالب مرتبط
به مزدوران ولايت ووزارت
”وقتي آهن را داغ ميكنند  خروبز گري پايش را بالا ميبرد”
افشاي سازمان هابيليان كه محمد جواد هاشمي نژاد مدير آن است    آنهانيرنگهاي شيطانند  بزبان عربي
وافغان بيچاره كه چندين بار از دست فشارهاي وزارت اطلاعات وفشارهاي هادي شعباني دست به خودكشي زد واخبار ريز اين ماجراهاي اين نگونبخت بدست ما رسيده، وبعد هم تعدادي  به صحنه آورده شد وكلي التماس ودرخواست كردند كه چرا دفاع نميكنيد بيائيد يك چيزي بنويسيد تا گند ،اين ماجراي قتل روشده صمد نظري توسط هادي شعباني وپوراحمد كه بدستور وزارت اطلاعات وگردندگان مافياي انجمن نجات مازندران وگيلان صورت گرفت بيشتر در نيايد . هادي شعباني جنايتكار  تيغ خون آلود جلادان شاهرخ زماني را ميليسد او يك گماشته بيمقدار است.
http://efshayaranshitan.blogspot.de/search?q=%D9%82%D8%AA%D9%84+%D8%B5%D9%85%D8%AF+%D9%86%D8%B8%D8%B1%D9%8A

واخيرا هم وكيلي نامي همين آه وناله را سر داد كه شما را بخدا بيايئيد جلو اين گندي كه بيرون زده را بگيريد زيرا همه خواهند ترسيد واگر قرار باشد كه سرنوشت همه ما همانند صمد نظري كه رئيس ما بود اينچنين ،ايست قلبي باشد كه واويلاست ،لااقل بيائيم چيزي بنويسم كه اين واقعيت را خنثي كنيم .
آري آب خوب جائي وباندازه كافي وبسيار بجا وداغ توي لانه روباهها وشغالان وزارت اطلاعات در گيلان ومازندران بخش انجمن نجاتش افتاده ويكي يكي شغالها البته بيرون خواهند آمد.

سرنوشت خائن ومزدور خود فروش ووطن فروش مانند صمد نظري هادي شعباني وقربانعلي پوراحمد و...در تاريخ مشخص شده است، آنها در همين دنيا اگر چه فرصت داده شدند كه بيشتر جنايت كنند ودر زير چتر جنايت ولايت ووزارت آنرا زندگي در ايران ووطن وانمود كنند اما سزاي اتو ديناميك جنايتش را در همين دنيا خواهند پرداخت بخصوص در يك چنبره مافيائي وزارت اطلاعات بهترين شكار براي خود وزارتي ها خواهند بود هر زمان كه تاريخ مصرفشان بسر رسد وديگر نتوانند سقف جنايتشان را آنطور كه ولايت ووزارت ميخواهد بالا ببرند پاكسازي خواهند شد وايست قلبي از نوع ولايت ووزارت در كمين آنها خواهد بود.

لوموند : «بهت زدگی، سرگیجه و نهایتا تهوع»






سرمقاله لوموند-۵آوریل2016
«بهت زدگی، سرگیجه و نهایتا تهوع»
ژروم فنولیو، مدیر مسئول و سردبیر ارشد لوموند
«در وهله اول نجومی بودن ارقام است که انسان را بهت زده میکند. «اسناد پاناما» (« Panama papers ») یک مرحله تاریخساز در همکاری بین ارگانهای مطبوعاتی بین المللی جهت روشن ساختن ساز و کارهای غیر شفاف  «بهشتهای مالیاتی» و نمادی از تحول روزنامه نگاری تحقیقی در عصر کنونی موسوم به «اطلاعات انبوه»
(big data) است. هرگز دیده نشده بود این تعداد روزنامه نگار متخصص از سراسر جهان، بمدت 9 ماه تمام در نهایت اختفا یک کار تحقیقی بی سابقه را به انجام برسانند. نزدیک به 11،5 میلیون سند داخلی دفتر مشاوره موسوم به «موساک فونسکا» (Mossack Fonesca)، یکی از پیشتازان جهانی ایجاد شرکتهای پوش در پاناما بدست «کنسرسیوم جهانی روزنامه نگاران تحقیقگر»(International Consortium of Investigative Journalists/ ICIJ) رسیده که توسط 107 رسانه از 76 کشور جهان، از جمله لوموند، مورد تحقیق و تحلیل و تدقیق قرار گرفته است.
تحقیقات مزبور بیش از 214000 شرکت و مؤسسه و نهادهای مشابه «آفشور» که توسط دفتر موساک فونسکا طی چهل سال در 21 بهشت مالیاتی مختلف برای مشتریانی از 200 کشور ایجاد یا اداره شده، را در بر میگیرد.
پس از ارقام نجومی، اسامی صاحبان این پولهاست که به انسان حالت تهوع میدهد. از جمله اسامی پادشاه عربستان سعودی، رئیس جمهور آرژانتین و نخست وزیر ایسلند در بین دوازده رئیس کشور و دولت (که شش تن از آنان هم اکنون شاغل هستند) دیده میشود که بر آنها اسامی 61 شخصیت نزدیک به رهبران جهان، مانند سرگئی رولدوگین، دوست محرم ولادیمیر پوتین، یا رامی مخلوف، پسر دایی و مدیر داراییهای بشار اسد، افزوده میگردد. در مجموع، 128 مسئول سیاسی و مسئولان بلندپایه نهادهای عمومی در سراسر جهان (قضات عالیرتبه، یک رئیس بانک مرکزی، وزرا، پارلمانترها...و خلاصه تمام سمتهایی که صاحبان آنها خود باید نمونه پاکدامنی باشند) از سوی روزنامه نگاران کنسرسیوم جهانی یاد شده شناسایی و نامشان در کاتالوگ ناهمگون مشتریان دفتر موساک فونسکا در کنار قاچاقچیان بزرگ مواد مخدر، سرکردگان مافیا، میلیاردرها و ستارگان فوتبال قرار گرفته است.
 اما نهایتا کل این تابلو است که به انسان سرگیجه میدهد. افشاء «اسناد پاناما» پیش از هر چیز از این بابت ارزشمند است که کامل ترین و بروز ترین (آخرین داده های اطلاعاتی به چند ماه پیش بر میگردد) نقشه ای که تا کنون از بخش بزرگی از مالیه جهانی که از انظار پنهان بوده، تهیه شده، را بدست میدهد. در آن آمیزه ای از پول های «تمیز» و «کثیف»، مناطق «خاکستری» ناشی از تقلب مالیاتی و مناطق «سیاه» مربوط به پولهای بدست آمده از ارتکاب جرم و جنایت، انواع قاچاق، رشوه و ارتشاء، اختلاس و سوء استفاده از قدرت...مشاهده میشود.
این نقشه درسی است راجع به تاریخ معاصر جهان : در آن بازیگران شماری از افتضاحات مختلفی که دموکراسی های ما را به لرزه در آورده، از قضیه شرکت نفت «الف» Elf در فرانسه، تا شرکت نفت برزیل (پتروبراز)، یا پرونده های مربوط به فدراسیون جهانی فوتبال دیده میشوند. همچنین به نوعی یک درس جغرافیا هم هست زیرا برای نخستین بار گرایش فوق العاده بانکهای بزرگ که این سیستم مخفی را تغذیه میکنند، به بازی بر روی تغییر مقررات مالی در این سو و آن سوی گیتی را به نمایش میگذارد. بمحض آنکه کشوری زیر فشار بین المللی مقررات سختگیرانه تری فی المثل بر ضد پولشویی وضع میکند، سهام شرکتهای پوش بانکهای مزبور به کشوری با مقررات نرم تر منتقل میگردد و مثلا از جزایر ویرجین به سیشل و بعد، از پاناما به دوبی انتقال می یابد. دفاتر مؤسسه مشاوره و وکالت موساک فونسکا با دقت رد تمام این نقل و انتقالات را ثبت کرده اند.
اطلاعات مندرج در تابلوی مزبور همچنین تصویری بی سابقه از وضعیت جهانی گرایی را نشان میدهد، نقشه ای دقیق از گسلهای زیر زمینی که دیر یا زود، چنانچه کسی کاری نکند، به یک زمین لرزه مهیب و فرو پاشی کل سیستم جهانی خواهد انجامید. خطرناکترین این گسلها سوء ظن فزاینده در افکار است. البته همیشه میتوان از سلطه فضای تئوری توطئه ابراز خشم، یا رویکردانی از نخبگان جامعه و رشد گرایشهای پوپولیستی را محکوم کرد، اما تا زمانی که این احساس همگانی وجود دارد که بخش کوچکی از بشریت خود را مخفیانه از انجام تکالیف مشترک و مراعات منافع عمومی معاف و مستثنی میکند، هیچ سخن و تحلیل و گفتاری در انظار عمومی اعتبار نخواهد یافت. همچنین میتوان الی غیرالنهایه به این بحث ادامه داد که چه چیز در وجود مؤسسات «آفشور» قانونی، غیر اخلاقی یا نامشروع است (ایجاد این گونه شرکتها فی نفسه غیر قانونی نیست)، اما تا زمانیکه احساس ظلم و بیعدالتی ناشی از حرص و آزمندی عده ای معدود وجود دارد، کسی برای این گونه بحثهای فنی یا اخلاقی پشیزی ارزش قائل نخواهد شد، هر چند دوغ و دوشاب در آن یکی شود.

مسیری که در پیش است طولانی خواهد بود. اظهارات خوش بینانه شماری از مسئولان طی سالهای اخیر، هنوز با واقعیاتی که در پرونده تاریخی «اسناد پاناما» بر ملا شده، فاصله بسیار دارد. با این حال بر شمار کشورهایی که خواسته یا نخواسته یا ناگزیر به محرمانه بودن بخشی از سیستم مالی خود پایان داده اند، افزوده میشود. اما تا زمانیکه تعداد کمی از کشورها همچنان از مشارکت در تلاش جمعی جهت سالم سازی خودداری میکنند، این گونه تصمیمات یا ابراز نیات خیر، بی اثر و بی نتیجه باقی خواهد ماند. در صف اول این کشورهای متخلف باید از پاناما نام برد که وجه مشخصه آن امتناع سرسختانه مقامات از پیوستن به حرکت جهانی سالم سازی مالی از سالها پیش تا کنون است، و اکنون فوریت تام دارد که نام این کشور در لیست سیاهی که متضمن اعمال مجازاتهایی نیز خواهد بود، وارد شود.»

دست نوشته زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند، به‌ مناسبت پنجمین سالگرد حماسه فروغ اشرف در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰

تاریخ :6آوریل 2016:
زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند در زندان گوهردشت کرج
زندان گوهر دشت- نوشته زندانی سیاسی ابوالقاسم فولادوند، به‌مناسبت پنجمین سالگرد ۱۹ فروردین ۱۳۹۰





یاد و خاطره شهدای گرانقدر فروغ اشرف، در پنجمین سالگرد عروج راه گشایانه آنها را در حالی گرامی می‌داریم که به یاد می‌آوریم رژیم فاشیستی آخوندها در حالیکه به خیال خام خود سرمست از سرکوب قیام ۸۸ و با به‌وجود آوردن شدیدترین جو امنیتی برای جلوگیری از گسترش آن قصد پاشیدن تخم یاس و ناامیدی در جامعه را داشت، جوانان داخل کشور، با الگو قرار دادن اشرفیان در ۲۸بهمن ۸۹ آن چنان درسی به آخوندهای سرکوبگر دادند که از جایجای رژیم نعره‌های وحشت از قدرت مردم و بازوی توانای آنان یعنی اشرفیان برخاست که جنس حرکت ۲۵بهمن از جنس عاشورای ۸۸ بود، البته قوی‌تر و فرماندهی آن با مجاهدین با این نتیجه‌گیری، در ۱۹فروردین ۹۰ به وحشیانه‌ترین وجهی و با کمک گرفتن از مماشات‌گران بین‌المللی یکبار دیگر دست به جنایت علیه بشریت زد و به خیال خام خود، با کشتار خواهران و برادرانمان در اشرف، قصد نابودکردن و سدکردن راه پیشرفت مقاومت را داشت در حالی که ثمره خون آن شهدا و شهدای بی‌بدیل جنایتهای بعدی رژیم تروریستی آخوندها، سبب ریخته شدن زهر اتمی به حلقوم آخوندها گردید و مجاهدین با هزار اشرف و اینک با اشرف ۳ آن‌چنان اوضاعی برای رژیم رقم زده‌اند که درمانده و پریشان نمی‌دانند کدام مشکلات و گرفتاریهای ناگزیرشان را در ظروف برجام ۲و۳و۴و… . قرار دهند، ولی خوب دریافته‌اند که مجاهد خلق، چه در حیات دنیوی، به‌وسیله عزم و اراده و الگو بودنش و چه بعد از شهادت با جوشش خونش در رگهای جامعه و جوانه زدن و رویش در نسل‌های بعد، باعث پویایی و حرکت مردم خواهد شد. در نتیجه آخوندهای بنیادگرا می‌دانند که از سرنگونی گریزی نیست و مردم ایران و بازوی توانای آنان یعنی ارتش آزادی با تمام توش و توان خود برای این مهم عزم جزم نموده‌اند.
زندان گوهردشت کرج. موسوم به رجایی شهر
ابوالقاسم فولادوند.