۱۳۹۵ آبان ۱۷, دوشنبه

سهیلا دشتی: نه به اعدام


لینک منبع :

سهیلا دشتی: نه به اعدام
در همین یکی دو روز اخیر در شهرهای مختلف ایران یازده نفر به دار آویخته شدند.
این خبری است که روزانه چشم را می‌گیرد. یا باید آن را ندیده بی انگاری، نگذاری خبر در گوشه‌ای حتی هر چقدر هم کوچک از ذهنت را به خود مشغول کند و با خودت بگوئی که تکرار مرگ در ایران، هیچ چیز تغییر نمی‌کند. جامعه غرق فساد است. فقر، خشونت، هرج‌ومرج، تبعیض، دزدی‌های میلیارد دلاری سراسر میهن را در برگرفته است. اگر این‌گونه خبرها به عادت بنشیند و قدرت و توان کمترین واکنشی را تو بگیرد. یادت برود که در زمین فوتبال پلاکاردی بزرگی آویزان شده بود که مادری برای نجات فرزندش که در معرض اعدام است، دست نیاز به سوی مردم دراز کرده است. چون به‌جز هنگام مسابقه فوتبال هیچ گوش شنوایی نبوده که به داد او برسد، چه سخت می‌شود و دردناک! و همزمان در خود فرو بروی پس آنان که به تماشای نمایش مرگ می‌روند چه کسانی هستند؟ مگر می‌شود صف بست و تماشاگر لرزش‌هایی بود که جان و زندگی را از بدن فردی می‌گیرد شد؟ به یک‌باره تمامی نظریه‌ها جامعه‌شناختی ازنظر محو می‌شود و مردم را نشانه می‌گیری! گوئی که این مردم هستند که خواهان مرگ هستند و با زندگی و زنده بودن ناآشنا! مرگ و نیستی جزئی از روزمره زندگی‌شان شده است. غافل از اینکه این ملایان به سرکردگی ولی‌فقیه شان هستند که سمفونی مرگ می‌نوازند. با یک حساب بسیار ساده اگر فقط تعداد کسانی که در سال گذشته اعدام شده‌اند نگاه کنیم، عمق فاجعه بیشتر نمایان می‌شود. بیش از دو هزار اعدام! اگر هر کدام از این اعدامیان فقط پنجاه نفر خانواده و فامیل و دوست داشته باشند یعنی اینکه به صد هزار نفر را در مدت آسیب‌های مادی، عاطفی رسیده است. مادری فرزندش را از دست داده. زنی نان‌آور خانواده‌اش ووو!!! یک اعدام، فقط یک اعدام قتل یک نفر نیست. قتل یک نسل است، رواج خشونت بیشتر است و هیچ کدام از معضلات و سختی‌های اجتماعی نه فقط با اعدام کمتر نمی‌شود بلکه بیشتر هم می‌شود. چون کل سیستم خواهان از بین بردن دردهای اجتماع و نا به هنجاری‌های موجود نیست و بیش‌ازپیش به آن دامن می‌زند، چون ضحاک وار بدون اعدام و ایجاد ترس و وحشت در جامعه نمی‌تواند به زندگی خود ادامه دهد. لازم به یادآوری است که در مورد زندانیان سیاسی و عقیدتی بحث و دلایل شکل دیگری به خود می‌گیرد و واکنش رژیم نسبت به هرگونه دیگرگونه بودن و تسلیم نشدن یکی است. نابودی و اعدام! که شایان این است که به مسئله اعدام‌های سیاسی، عقیدتی توجه بیشتری شود.
اما سؤال هم چنان باقی است. آیا باید کاری کرد و یا فقط نظاره‌گر ستم‌های روزانه و سالیان بود یا اینکه منتظر روزی بود که اینان خودشان بروند. این سؤالی است که هر کس می‌تواند برای آن جوابی پیدا کند. تعریف رژیم از هنجار یعنی اینکه به هر آنچه می‌گوید و می‌خواهد سر تسلیم فرود بیاوری، در غیر این صورت "هنجارشکن" می‌شوی و می‌بینیم که هنجارشکنان چگونه سراپای قوانین ارتجاعی رژیم را به چالش می‌کشند. هنجارشکن تعریفی در نظام ولی‌فقیه پیدا می‌کند که سیاسی است و خواهان تغییر. کسی است که به اجبارهای تحمیل شده از سوی رژیم نه می‌گوید. ناگهان می‌شود مریم اکبری منفرد که از سیاهچالهای رژیم با نوشتن یک نامه برای مسئولان حقوق بشر در سازمان ملل متحد به اعدام اعضای خانواده‌اش که در سال شصت‌وهفت اتفاق افتاده اعتراض می‌کند و خواهان دادخواهی می‌شود. مریم در بخشی از نامه خود می‌نویسد:
گذشته، گذشته است؛ اما اندیشه ما درباره رخدادهای گذشته و تلاش برای تبیین و تحلیل آنچه بر ما و ملت ما رفته، به ما بصیرت و توش توان کافی در برخورد با مسائل امروز را می‌دهد. اختفای اسناد، خاک پاشیدن به چشم نظاره‌گران این مرزوبوم، راه را بر روشنایی فروبستن است. در این برهه از تاریخ میهنمان که در اقصا نقاط جهان، افشای جنایت و پرده انداختن از ظلم دهه ۶۰، به‌ویژه قتل‌عام زندانیان در تابستان سال ۶۷، یکی از مطالبات عمومی فعالین اجتماعی و سیاسی شده است؛ اینجانب مریم اکبری منفرد، نیز، به‌عنوان یکی از بازماندگان خانواده‌ی تنی چند از قربانیان آن دوران تاریک، یکی از شاکیان این پرونده هستم و خواستار روشن شدن زوایای پیدا و پنهان مرگ خواهر و برادران خود هستم، چراکه معتقدم کشف حقیقت و روشن شدن زوایای آن دوران، مانع از تکرار چنین حوادثی در آینده خواهد شد... من در این سال‌ها، رنج‌های بسیاری کشیده‌ام.اما همچنان خواهر و برادرهایم که جانشان را از دست دادند، ستاره‌های عشق و امید در زندگی‌ام هستند و قدرت تحمل رنج‌ها و سختی‌ها را از آن‌ها آموخته‌ام.
مریم خواست خودش را در چند جمله کوتاه چنین بیان می‌کند.
من مریم اکبری منفرد، از دیگر خانواده‌های قربانیان و بازماندگان آن‌ها، درخواست می‌کنم، همچون من خواستار موارد زیر باشند:
    پیگیری و محاکمه عوامل اعدام‌های دهه ۶۰ و کشتار جمعی زندانیان در سال ۶۷
    اعلام اسامی دفن شدگان در گورهای دست جمعی و گورستان خاوران
    ارائه و انتشار کیفرخواست محکومان و اعدام‌شدگان دهه ۶۰
شبیه چنین دادخواهانی از جانب رضا اکبری منفرد و مهدی فراحی شاندیز در شبکه‌های اجتماعی به انتشار گذاشته می‌شود؛ یعنی هنجارشکنی حتی در اسارت. پس می‌توان کاری کرد. در همین راستا فراخوانی از سوی هنرمندان، نویسندگان و شخصیت‌های حقوق بشری برای دادخواهی اعدام‌های سال شصت‌وهفت صادر می‌شود؛ که تابه‌حال صدها نفر آن را امضاء کرده‌اند. در میان این اسامی، هستند کسانی که از داخل کشور رژیم را به چالش می‌کشند و به اعدام نه می‌گویند. زندانیان سیاسی مثل سعید ماسوری، صالح کهندل، محمد علی منصوری، ارژنگ داودی، سعید شیرزاد، صدیقه مرادی، علی معزی، حسن صادقی، افشین بایمانی، ابوالقاسم فولادوند، شاهین ذوقی تبار و در خارج از زندان شخیصت های محبوب و مردمی مثل صارم الدین صادق وزیری، دکتر محمد ملکی از دعوت‌کنندگان به فراخوان می‌شوند. در روزهای بعد بازهم فعالان حقوق بشری از ایران به فراخوان پاسخ مثبت می‌دهند افرادی مثل شعله پاکروان مادر ریحانه جباری و فریدون جباری پدرش، جلیله جعفری مادربزرگ ریحانه، ماشاءالله حائری زندانی سیاسی سابق! پیوستن به جنبش دادخواهی رنگین‌کمانی می‌شود از می‌توان و باید. فارغ از وابستگی‌های سیاسی و عقیدتی. جنبش دادخواهی خواست مردم ایران را برای اتحاد به نمایش می‌گذارد. جدا از اینکه هر کس به این فراخوان پاسخ مثبت داده است نشان می‌دهد که اسیر هنجارهای رژیم که قتل است و نابودی نمی‌شود بلکه سند افتخاری برای مردم ایران است که فراسوی همه زشتی‌ها و پلیدهای رژیم دنیایی بدون اعدام متصور است. پیوستن به جنبش دادخواهی یک وظیفه انسانی است به این جنبش به پیوندیم.

پرویز خزائی:‌‌ خامنه ای! آسوده نخواب ما بیداریم!



تاریخ :7 نوامبر 2016

پرویز خزائی:‌‌ خامنه ای! آسوده نخواب ما بیداریم!
صدور احکام فاشیستی دادستانی ضدمیهنی ولایت مطلقه جهل و ستم، مبنی بر دستگیری عده ای در تجمع بزرگ پاسارگاد، گرداگرد آرامگاه کوروش کبیر، یکبار دیگرنشان از سراسیمگی و بهم خوردن خواب رهبر ایرانسوز ولایت فاشیسم مطلقه دارد.
جمعی از ایرانیان آن دیار دوست داشتنی و ماندنی، برای نشاندادن دلبستگی و عشق خود به عظمت تاریخی و غرور ملی و مردمی این سرزمین زیبا، دیرپا، دیرینه و با شکوه، با اولین اعلامیه جهانی حقوق بشرش، به سوی کوروش کبیر روان شدند. آنان با ذکر علاقه قلبی و آرمانی خود به همه افتخارات این کهن میهن، در عین‌حال با قدم، حرکت و بیان خود، یکبار دیگر تنفر و انزجار خود را نسبت به سمبل پلیدی و پلشتی، یعنی حکومت اهریمنی خمینی و جانشینش خامنه‌ای تبهکار بیان نمودند.
این حرکت مردمی، در راستای تحرکات و اعتراضات گسترده معلمین و کارگرانی و حقوق بگیرانی است که حقوق و دستمزد و حاصل دسترنجشان، مرتبا برای پرداخت مواجب روزانه سربازان حزب شیطان و لشگریان آدم کش و بمب شیمیایی زن بشار اسد، و قداره کشان خامنه ای در عراق و یمن، میلیون میلیون به دلارتبدیل شده و به لبنان و یمن و عراق و دمشق فرستاده می‌شود. مابقی حقوق این زحمتکشان و ثروت ملت نیز در گسترده‌ترین فساد اداری و مالی تاریخ ایران زمین، بهمراه میلیونها هکتار زمین و حتی دکلهای نفتی، به جیب گشاد و عمیق آخوندهای حکومتی و مافیای ولایت و آقازاده هایشان سرازیر می‌شود.
آری این ملت به ستوه آمده و جوانان رشید این سرزمین اهورایی، از هر فرصت و موقعیت و شکافی برای دادن این پیام به نحوست آخوندی و خمینو- فاشیسم، بنحو بسیار روشن و بارزی استفاده کرده‌اند: ایها الخامنه‌ای خلیفه دوم! بدان که ما تا سرنگونی محتوم و پرتاب تمامیت حاکمیت جهل و جنایتت به زباله دان تاریخ - برای اقامت ابدی در حوزه و جوار نرون و کالیگولا، پاپهای خونخوار قرون وسطی، خلفای قاتل هم کیشت، هیتلر و موسولینی، فرانکو و پل و پت و هم‌کیشان آنها، بیدار بیداریم و خواب از چشم شخص خودت و همه جناحهای خبیث این رژیم جهل و جنایت و نحوست و فساد و چپاول مطلقه، حرام کرده و خواهیم کرد.
درود بر همه کسانیکه در این تظاهرات ملی و ایرانخواهی، در راستای جنبشهای ملی و مردمی دیگر نقاط ایران، دوباره و صدباره، چرت ارتجاع را پاره و خواب را از چشم اهریمنان تاریخ ایران زمین دور کردند.
خوب!، روند کلیه رویدادها و روانشناسی مردم ایران یکبار دیگر نشان داد که ملت بزرگ ایران- از هر دین و مذهب و قومی و از هر ایدیولوژی و فکر فلسفی و عقیده ای ( که در سیستمهای کثرت‌گرا و دمکراسیها طبیعی است و اگرکثرت اندیشه و ایده نباشد، سیستم کشور تک حزبی، تمامیت خواه، پل پتی و خمینیستی است)، یک آرمان و یک هدف و یک راه بیشتر ندارند: سرنگونی نظام ولایت جهل و جنایت مطلقه، این داعش ایران سوز خمینی ساخته، و استقرار یک سیستم سکولار و براساس جدایی دین از دولت و کثرت‌گرا که در آن معیار تنها رای ملت باشد.
چون معیار رای ملت است، پس بعد از انتقال ولایت مطلقه فقیه به آشغالدانی روزگار، آنگاه، همانطور که در برنامه دولت موقت شورای ملی مقاومت آمده است، در عرض شش ماه، انتخابات اولین مجلس موسسان برگزار میشود و مردم ایران، توسط این مجلس موسسان، قانون اساسی و نظام دموکراتیک و نوع جمهوری آینده خود را، آنطور که اکثریت نمایندگان تصمیم می‌گیرند، تدوین و تصویب می‌کنند و به رفراندم می‌گذارند. بدینسان کشور عزیزمان سرانجام، بعد از یکصدوده سال مبارزه و تلاش و فدا، جایگاه خود را در میان کشورهای دموکراتیک و کثرت‌گرا پیدا خواهد نمود.
پس تا اینجا لازم و وظیفه ملی و مردمی است که تمام نیروهای بواقع سرنگونی طلب، از هر دسته و گروهی باشند، در یک راستا در یک جبهه همبستگی ملی همگام، همسو، هم‌پیمان و همراه باشند. تنها برای این هدف چند کلمه‌ای روشن و صریح: سرنگونی تمامیت رژیم خمینی و خامنه‌ای همان که پدرخوانده داعش است، استقرار جمهوری مبتنی برجدایی دین از دولت، استقرار دموکراسی بر اساس اعلامیه جهانی حقوق بشر. در این راستا لازم نیست که عضو سازمانهای همدیگر بشوند. ائتلاف گروههای متفاوت و یا جبهه دسته ها و گروهها.
خوب حالا راست و پوست کنده و لری، مشکل چیست؟
پاسخ راحت و بی شکاف یک چیز بیشتر نیست:
این رژیم، در مقابل هر تجمع و اعتراض سیاسی که هیچ، حتی یک گردهمایی صنفی و معیشتی، تحملی مادون صفر دارد. مگر در طول این سالها، که دیگر دارد سر به چهار دهه می‌زند، همه این تجمعات ملی و مردمی و مسالمت‌آمیز را، با همین حکمهای دادستانی شیراز و شهرهای سراسر ایران، به محاکمه و زندان و اعدام و شکنجه نکشانده و یا در خیابانها با تیر و تبر و حتی عبور خودروهای نیروهای فاشیستی خود از روی بدنهای پاک مردمان ایران زمین، به خاک و خون نکشانده است؟ مگر کسی فکر می‌کند که این دد آدمخوار و ضحاک ماردوش جز با عزم سترگ فریدون وار این مرز و بوم، براحتی کنار میرود و حکومت را بدست مردم می‌دهد؟ دیدیم که، در یک دوران کوتاه بعد از انقلاب، تمام تلاشهای رهبران جنبشهای دموکرایتک بویژه تلاشهای مسالمت آمیز آقای مسعود رجوی و یارانش در جبهه مقاومت به خون کشیده شد و خمینی، این دیو تنوره کشیده از اعماق ارتجاع و قرون و اعصار تاریک، جواب هر توصیه و فراخوان و پیشنهاد مسالمت آمیزی را به قول منحوس خودش با «حدید» داد.
از آنجا که تجربه مادر علم است، علم سرنگونی میگوید که باید هرچه بیشتر و بیشتر این هماهنگی ها و تظاهرات و جنبشهای مردمی مستدام و متواتر شود. اما اگر تنها یکی بعد از این کارزار تکرار شود، جریان به عقب برگشته و جانهای پاک بسیاری دیگر فدا می‌گردد. همان علم سرنگونی و مقاومت می‌گوید که باید آماده بود که نگذاریم اینبار نیز این جنبش ها - همانند قیام مردم در سال ۱۳۸۸ با استفاده از شکاف انتخابات قلابی (انتخاب بین حصبه و وبا) - به نتیجه نهایی نرسد.
اصلا چرا تنها به علم سرنگونی مراجعه کنیم در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر (قانون اساسی کل جهان)، به صراحت گفته میشود که اگر می‌خواهید مردم، بعنوان آخرین چاره به اسلحه متوسل نشوند، حقوق بشر را بر اساس قانون رعایت کنید.

پس در یک کلام، استراتژی سرنگونی این خلافت مطلقه از همان ابتدا، و بعد از سرکوب خونین تظاهرات نیم میلیونی سی خرداد سال۱۳۶۰ و بعد از قتل عام ۱۳۶۷ هیچ تغییر نکرده و بقول خانم مریم رجوی به مردم و مقاومت ایران توسط خود این رژیم آدمکش ایرانسوز تحمیل شده است. استراتژی همان است که بود- اما زمان و تحولات و موقعیت مکانی، تاکتیکهای آنرا تغییر میدهد. بله این کارزار تاریخی یک فرمول کارساز بیشتر ندارد: قیام مردمی با پشتیبانی و پیشتازی مقاومت سازمان یافته مردمی که در مقاله پیشین در مورد آن و نقش هزار اشرف در این رابطه نوشته بودم. توجه داشته باشیم که رژیم ددمنش نیز این را خوب میفهمد و میداند که اگر این دو بهم برسند دیگر به رگبار بستن مردم با دستان خالی و زیرگرفتن مردم در خیابانهای کشور نه تنها نتیجه ای نخواهد داشت بلکه نفت بر روی آتش قیام خواهد ریخت.
 در سالروز قیام ۱۳۸۸، که در شکاف ناشی از انتخابات قلابی رژیم پیش آمد، سران پاسداران و امنیتی‌های خامنه ای اعلام کردند - و در رسانه های پشم و شیشه به صراحت گفتند - که مجاهدین برنامه داشتند که در روز عاشورا چند پادگان را اشغال و با مردم سلاح در دست از چند محور به خیابانها بریزند.... این عین جمله یکی از سرانشان بود.
بنابراین ما وقتی می‌گوییم هزار اشرف، معنی آنرا رژیم، یعنی گرز اصلی بالای دهل (نه ترکه‌های زیر دهل !) خوب می‌گیرد. صدای گرز همان بود که در باره عاشورای آن سال دررسانه های رژیم و سراسر ایران شنیده شد. کروکر ترکه های زیر دهل در کیچن های غربت، تنها بردش تا حیات خلوت خانه است!
این «اشرف»ها، یعنی دقیقا مراکز رهبری، تشکل و سازماندهی و برنامه‌ریزی و هسته‌های مقاومت هم در خارج و هم در داخل کشور، آنطور که همه مقاومتهای جدی همین اروپای هفتاد یکسال پیش آزاد شده، در خارج و داخل کشورشان داشتند. آنان دقیقا، چون ما، دولت موقت در تبعید داشتند، رئیس‌جمهور منتخب و رئیس دولت موقت برای دوران گذار تا تشکیل اولین مجلس موسسان و قانون اساسی داشتند، اساسنامه و برنامه کار بعنوان قانون اساسی موقت داشتند. مثال واضح شورای ملی مقاومت فرانسه با رئیس‌جمهور منتخب در تبعیدش، یعنی شارل دوگل، و اساسنامه برای طرح و تصویب قانون اساسی جمهوری پنجمش. آنها با بخشی از مردم کشورشان از همان لندن مقاومت داخل را سازماندهی کرده، مدام در تلاش بودند و موفق هم شدند. تمام تحلیلگران و تاریخدانان متخصص جنگ جهانی دوم میگویند که بدون مقاومتهای سازمانیافته و مسلحانه مردم اروپا جنوب تا شمال، کارزار سرنگونی نازیسم و فاشیسم موفق نمیشد. همین روش را از یونان، اسپانیا، ایتالیا، لهستان، بلژیک، هلند، تا دانمارک و نروژ و فنلاند در نظر بگیرید با موقعیتها و تفاوتهای اقلیمی و تاکتیکهای خاص هرکدام. دینامیسم زمان و زمین و مکان، مدام بر آنها تاثیر گذار بود.
آنان «اشرف»های اولیه و پایه ای را در ابتدا، یا در جوار خاک میهن و سپس در کشورهای دیگر براساس شرایط، برقرار کرده و سپس اشرفهای دیگر در سراسر کشور روئیدند. فرماندهی کل و رهبر منتخب در تبعید برنامه اجرایی را بر اساس شرایط و موقعیت بغایت سیال و دینامیک و بس غیرقابل پیش بینی، میریخت و مرکز داخلی اجرا و با خونهای پاک خود بهای آنرا در داخل و خارج کشور میدادند. گاهی صد در صد در یک عملیات پیروز و گاهی دیگر نیمه پیروز و یا در آن دوره خاص موفق نمی‌شدند، اما برنامه و نقشه های دیگر را تنظیم و اجرا میکردند. نمونه های بارزش از یونان تا اسپانیا، ایتالیا، فرانسه، بلژیک، هلند، دانمارک، نروژ و فنلاند گسترده است. اما لهستان بهترین نمونه آن بود، چرا که فرمانده مقاومت پایگاه (اشرف) خود را در نواحی مرزی به کشوری بسیار دور و غیرهمسایه یعنی به خاک فرانسه برد و اشرف دیگر را تشکیل و از آنجا «اشرف ها» تا زیر زمین های ورشو و کانالهای زیرتمامی سطح شهر گسترش یافت. اگر بگوییم که نام این مکانها اشرف نبود و چیزی دیگری بود که مهم نیست. میشود داستان مولانای رومی در باره نزاع عبث یک ترک و یک عرب و یک ایرانی برسر نام انگور که هر کس به لسان خود میگفت اما در اصل موضوع بر یک میوه بود.
 اگر کسی راه حل و فورمول دیگری دارد، بفرماید بگوید استراتژیش چیست. والا اگر میخواهیم برای نجات میهن در زنجیر جهل و ستم و جنایت و فساد، کار جدی و سازماندهی تشکیلاتی کنیم، بفرماید قدم روی چشم در خط اول جبهه، (راستی حاج آقا گشتاپو و ترکه هایش می‌گویند که هرکس خط اول جبهه را انتخاب کرده است به زور!! نگهداشته شده است آنهم دیروز در مقابل افسران آمریکایی و ماموران مستقر سازمان ملل متحد و امروز در ملا باز و شفاف مردم و رسانه ها در کشور های اروپایی و آلبانی!!) باری اگر نمی‌خواهد در خط اول جبهه باشد، در پشت جبهه کمک کند که هزاران ایرانی وطن پرست درخارج و بسیاری بیشتر در داخل کشور می‌کنند. و اگر اینهم برایش سخت و دشوار است، اگر مذهبی است، برای پیروزی نهایی مردم و مقاومت مردم در زنجیر ایران دعا کند، اگر مذهبی نیست انرژی مثبت بفرستد. اما و اما! اگر در این خارج کشور آمده است که - انگاری که مجاهدین و شورا آواره اش کرده اند - مرتب با توهین و تهمت و جعل اسناد و کپی پیست کردن لاطائلاتی که حتی خودشان هم گاهی اوقات اقرار می‌کنند که گشتاپوی خامنه ای به آنها تزریق کرده است، گاهی به جد پارانویا - نارسیسیتی- مالیخولیاوار، دو سوم ساعات روز و شب خود را گذاشته برای جعل سند، تخطئه، تهمت سیاسی و سنگ اندازی علیه تنها تشکیلات و مقاومت سازمانیافته، بداند که چه مستقیم و چه غیرمستقیم، (اثر یکی است)، آب در آسیاب زهوار در رفته ولایت خمینیستی- فاشیستی می ریزد. پس در حساب سرانگشتی در جبهه مقابل فعالیت دارد. داستانهای مشابه این قبیل افراد در حافظه مقاومتهای سازمانیافته و رزمنده های جدی مردم همین اروپا و غرب و جهان انباشته است. اگر تفهایی که مردم اروپا در روزهای پس از بیست نهم آوریل سال ۱۹۴۵ بر روی آنها در خیابانها می انداختند (به فیلمها عکسها در موزه ها مراجعه شود)، محاسبه میشد سر به یک دریا میزد.
اما با افتخار همین جا بگوییم، که در مقابل این جمع محدود به هدر رفته و درگوشه های تنهایی و درماندگی خزیده، ایرانیان عزیز خارج کشور، که بخوبی دست اینان را روشده دیده اند، با دلی مملو از عشق میهن اهورایی و آزادی آن ملت بزرگ و متمدن، در هر کجا که هستند تشکیلات عظیمی را در پشت این جبهه پرافتخار، سامان دیده اند که در تاریخ پناهندگان جهان شاخص است، اینرا بسیاری از اروپاییان - که خود مقاومت خونین را بیاد دارند و یا از پدرانشان و یا از عمو تاریخ شنیده اند- اذعان می‌کنند.
 یک کلام، شخص شما، در این دو سنگر روبروی هم که هردوطرف خوب خوب همدیگر را میشناسند، و هر دو خوب میدانند یکی از طرفین باید دیگری را سرنگون کند و از سر راه بردارد و خوب میدانند که کی انکار کی است -، شما جزو کدام یک از آن چند دسته مذکور در فوق هستی؟ این را اول با خودت رو راست روشن کن. تو که به همت خونهای پاک هزاران هزار مجاهد و مبارز شهید، پناهندگی گرفته و به خارج آمده ای، اگر هشتاد درصد فعالیتهای «سیاسی»ات علیه تنها مقاومت جدی و سازمان یافته است- که گاهی سر به ۹۹ درصد هم میزند!، در قاموس تاریخ همه مقاومتهای جدی مردم جهان درکدام کتگوری و دسته بندی قرار میگیری؟ به زبان لری:
آیا تو:
قدم بردار محکم و متمرکز علیه فاشیسمی؟ پس قدمت خوش باد!
اسلحه بردار دفاع از قیام ملتی؟ سلاحت برا باد!
کنارنشین، اما دعاگو و انرژی مثبت رسان به جوانان و رزمندگان سلحشور داخل و خارج ایرانی؟ دم دعا و دمان انرژی ات گرم باد!
یا نه
گرز مدام کوبان بر تارک مقاومت مردمی و سازمان یافته ای که در این صورت «وابولفه» (به حضرت عباس لری) خودشی! خود حاج آقا گشتاپویی دیگه!
یا نه
 اگر هنوز مقامت، در یکان حاج آقا گشتاپو، به درجه افسری گرز نرسیده است
سرگروهبان ترکه در زیر دهل حاج آقایی؟!

تظاهرات ایرانیان آزاده در تورنتو علیه اعدام و نقض حقوق بشر در ایران




لینک منبع :

تاریخ :7نوامبر 2016

تظاهرات ایرانیان آزاده در تورنتو علیه اعدام و نقض حقوق بشر در ایران
تظاهرات ایرانیان آزاده و حامیان مقاومت علیه نقض حقوق بشر و موج اعدامها در ایران در تورنتو - کانادا
همبستگی با جنبش بین المللی داخواهی قتل عام ۳۰ هزار مجاهد خلق در تابستان ۶۷ - به محاکمه کشاندن عاملان و آمران قتل عام در رژیم ضدبشری آخوندی

تظاهرات ایرانیان آزاده در تورنتو علیه اعدام  و نقض حقوق بشر در ایران

تظاهرات ایرانیان آزاده در تورنتو علیه اعدام  و نقض حقوق بشر در ایران

تظاهرات ایرانیان آزاده در تورنتو علیه اعدام  و نقض حقوق بشر در ایران
تظاهرات ایرانیان آزاده در تورنتو علیه اعدام  و نقض حقوق بشر در ایران

ایران – خودکشی یک ۱۲ ساله با یک درخت و یک شال گردن



منبع :ژانس ایران خبر :۹۵/۸/۱۷
ایران – خودکشی یک ۱۲ ساله با یک درخت و یک شال گردن
کودکی ۱۲ ساله ساعت ۱۱ صبح روز شنبه با استفاده از شال گردن برای خودش طناب داری درست میکند و خود را از درخت گردو می آویزد و به زندگی کوتاهش پایان میدهد. طبق اخبار بدست آمده او مادرش را سه سال پیش از دست داده است.
نیم ساعت پس از خودکشی خانواده اش او  را آویزان از درخت پیدا میکنند و از دار فرود می آورند ولی کار از کار گذشته و زندگیش نابوده شده  بود.
اسم پسر بچه نهاوندی (ح-ک) فرزند(ک) ساعت ۱۱ صبح روز شنبه در منزل پدری خود واقع در شهر گیان درحالی‌که هیچ‌کس در منزل نبوده است با استفاده از شال‌گردن خود را از درخت گردویی که در داخل حیاط منزل مسکونی پدرش بوده حلق‌آویز کرده است.
در حیاط خانه روسری و شال گردن و طناب پیدا میشود، که نشانی های خودکشی اوست! چرا
چرا کودکان ما خودکشی میکنند چرا سن خودکشی روز به روز پایین تر می آید و عمومی تر میشود؟
دیدن احکام اعدام بر ناامیدی مردم بخصوص جوانان می افزاید بنابراین بار دیگر از مردم ایران درخواست میکنیم که در مراسم نا امیدکننده اعدام در ملا عام شرکت نکنند و  بخصوص از حضور کودکان در این مراسم مسولانه جلوگیری کنند! این مراسم تنها و تنها در جهت ناامید کردن مردم از زندگی است، شادیها را در انسانها می کشد و تخم یاس می پراکند.
 نمایش های مشمئز کننده رقص مرگ جوانان را به خود حکومت واگذارید.

مقاومت ایران اسامی ۱۱۰تن از اعضای هیأت‌های مرگ و ۲۱۳تن از مجریان قتل‌عام در ۳۵ شهرستان سراسر ایران را افشا می‌کند



لینک :

مقاومت ایران اسامی ۱۱۰تن از اعضای هیأت‌های مرگ و ۲۱۳تن از مجریان قتل‌عام در ۳۵ شهرستان سراسر ایران را افشا می‌کند

روز جمعه ۱۴آبان نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در کشورهای نوردیک با برگزاری یک کنفرانس مطبوعاتی در هتل وستر یونین اسلو، اطلاعات جدیدی را درباره عاملان و آمران قتل‌عام بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷ و چگونگی اجرای این جنایات در استانهای مختلف کشور، فاش کرد
در این کنفرانس مطبوعاتی که با حضور آقای پرویز خزایی نماینده شورای ملی مقاومت در کشورهای نوردیک، اینگوالد گودال عضو پیشین کمیته خارجی و دفاع مجلس نروژ و جولی کروپلین وکیل نروژی برگزار شد، مقاومت ایران از جمله اعلام کرد که ۱۱۰تن از اعضای هیأت‌های مرگ در قتل‌عام ۶۷ در تهران و استانهای مختلف را شناسایی کرده است؛ و همچنین اطلاعاتی را درباره ۲۱۳تن از مقامات رژیم که در اجرای قتل‌عام در ۳۵ شهرستان در سراسر ایران نقش داشته‌اند، ارائه داد.
در کنفرانس مطبوعاتی اسلو که با حضور خبرنگاران رسانه‌های مختلف برگزار شد، شماری از خانواده‌های شهیدان قتل‌عام ۶۷ نیز پیرامون نحوه اعدام خویشاوندان خود شهادت دادند.
شرکت کنندگان در این کنفرانس با استناد به اسناد و شواهد جنایت علیه بشریت در قتل‌عام ۳۰هزار زندانی سیاسی در سال ۶۷، به تحقیقات ملل‌متحد درباره این قتل‌عام و محاکمه سران رژیم آخوندی در دادگاههای بین‌المللی، فراخوان دادند.
در شروع کنفرانس مطبوعاتی اسلو نماینده شورای ملی مقاومت تأکید کرد که فتوای جنایت‌کارانه خمینی، طبق تمامی کنوانسیونهای بین‌المللی و اساس‌نامه دادگاه کیفری بین‌المللی، مصداق جنایت علیه بشریت است و باید هر چه زودتر، با تعیین یک کمیته حقیقت‌یاب، ترتیبات محاکمه سران رژیم و عاملان جنایت علیه بشریت در این قتل‌عام فراهم شود.
آقای خزایی در این کنفرانس با استناد به‌اطلاعات به‌دست آمده از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران و شورای ملی مقاومت تأکید کرد.
بیش از ۱۱۰تن از سرکردگان کنونی رژیم ایران که در قتل‌عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ نقش داشته‌اند، اکنون شناسایی شده‌اند. این افراد اعضای «هیأت مرگ» در تهران و ۱۶ استان دیگر ایران بودند. هویت اکثریت قریب باتفاق این افراد و نقش آنها در قتل‌عام ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی نزدیک به سه دهه، مخفی مانده بود.
نماینده شورای ملی مقاومت همچنین اسامی و مشخصات ۲۱۳تن دیگر از عوامل رژیم را که در قتل‌عام (۶۷) و در اجرای فرامین مرگ در ۳۵ شهرستان در سراسر ایران دست داشته‌اند به خبرنگاران ارائه کرد. وی افزود مصطفی‌ پورمحمدی، وزیر دادگستری در کابینه حسن روحانی، مقام اصلی وزارت اطلاعات بوده که درگیر قتل‌عام سال ۶۷ بوده است. در ۲۸ اوت سال ۲۰۱۶، او علناً به نقش خود در قتل‌عام افتخار کرد و آن‌را انجام فرمان خدا نامید. آقای خزایی تأکید کرد مقاومت ایران شماری از گورهای دسته‌جمعی (شهیدان قتل‌عام ۶۷) را در ۱۲ استان ایران از جمله تهران شناسایی و فاش کرد.
نماینده شورا در کشورهای نوردیک، از جامعه جهانی، به‌ویژه دولت نروژ خواست، ابتکارعمل را در دست گرفته و در سطح ملل‌متحد و سایر ارگانهای ذیصلاح بین‌المللی این جنایت علیه بشریت را مطرح کرده و ترتیبات لازم را برای طرح موضوع و محاکمه بین‌المللی این رژیم جنایتکار فراهم آورند.
پس از آن اینگوالد گودال و یولیه کروپلین یکی از وکلای شورای ملی مقاومت در نروژ درباره ضرورت پیشبرد این هدف و اقدامات قانونی و سیاسی سخنرانی کردند…
شرکت کنندگان در کنفرانس مطبوعاتی (اسلو) تأکید کردند.. که اجلاس جاری مجمع عمومی سازمان ملل در حال بحث در مورد یک قطعنامه در مورد وضعیت حقوق‌بشر در ایران است. برای نروژ بسیار مناسب است که بخواهد قتل‌عام سال ۶۷ و لزوم تحقیقات مستقل، در این قطعنامه تصریح شود».
همزمان با این کنفرانس، یک نمایشگاه عکس از شهدای قتل‌عام برپا شده بود که مورد بازدید و استقبال حاضرین قرار گرفت
کنفرانس مطبوعاتی مقاومت ایران در اسلو، در رسانه‌های نروژ بازتاب یافت؛ اسلو تایمز در گزارش مشروحی، می‌نویسد:
شورای ملی مقاومت ایران به نروژ فراخوان می‌دهد تا برای یک تحقیقات توسط سازمان ملل در مورد کشتار جمعی زندانیان سیاسی در ایران فشار بیاورد.
این فراخوان بعد از آن مطرح شد که اخیراً یک افشاگری جدید جزییاتی درباره قتل‌عام ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی و بیش از ۱۰۰ نفر از مقامات رژیم ایران که در آن دست داشتند و (اطلاعات درباره) گورهای دسته‌جمعی زندانیان سیاسی را روشن ساخت.
پرویز خزایی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در کشورهای نوردیک، گفت: «تحقیقات سازمان ملل در مورد این قتل‌عام باید از مدتها پیش صورت می‌گرفت. ما از نروژ مصرانه می‌خواهیم نقش جلودار ایفا کند و خواهان یک تحقیقات توسط سازمان ملل در مورد این جنایت علیه بشریت و برای پایان دادن به مصونیت از مجازات مقامات رژیم ایران بشود».
به گفته او، کاملاً روشن است همان افرادی که مرتکب قتل‌عام ۶۷ شدند هم‌چنان با برخورداری از مصونیت از مجازات به جنایات خود ادامه می‌دهند. سازمان مجاهدین خلق ایران جنبش اصلی مقاومت ایران طی سه ماه گذشته اطلاعات شوکه‌کننده‌یی را از این قتل‌عام در داخل ایران افشا کرده است. این افشاگریها عبارتند از:
اسامی بیش از ۱۰۰نفر از مقامات ارشد رژیم ایران که مسئول قتل‌عام ۱۹۸۸ بودند و نام آنها به‌مدت سه دهه مخفی نگه داشته شده بود. این افراد اعضای «هیأت مرگ» در تهران و ۱۶ استان دیگر ایران بودند.
جزییات ۲۱۳ نفر از مقامات رژیم که این قتل‌عام را اجرا کردند.. و در انجام دستورات اعدام در ۳۵ شهر در سراسر ایران شرکت داشتند.
نام ارگانهای رژیم ایران که هم‌اکنون توسط عاملان قتل‌عام ۶۷ اداره می‌شوند. به سختی می‌توان یک ارگان حکومتی را پیدا کرد که کسانی که مسئول این جنایت علیه بشریت بوده‌اند، در آن سمت‌های ارشد نداشته باشند.
اسلو تایمز در گزارش خود با ذکر اهمیت افشای فایل صوتی منتظری، به افشای مزارهای جمعی شهیدان قتل‌عام ۶۷ در سراسر کشور از سوی مقاومت ایران پرداخته، و اضافه می‌کند: «(پرویز) خزایی گفت: تعداد کل مزارهای جمعی نامعلوم است؛ اما در وجود دهها مزار جمعی هیچ شکی وجود ندارد. ما توانستیم وجود مزار جمعی در دست‌کم ۱۲ استان ایران از جمله تهران را تأیید کنیم. در بسیاری موارد، چندین مزار جمعی در یک استان کشف شده است».
به گفته او، مقاومت ایران به‌تازگی جزییات هشت گور جمعی را که قبلاً هرگز افشا نشده بود کشف و فاش کرد. این گورهای جمعی در مشهد، زنجان، کرمانشاه، صومعه‌سرا، تنکابن که دو گور جمعی جدید در آنجا کشف شد، دزفول و بندر گز قرار دارند.
پایگاه خبری فارینر نیز درباره کنفرانس مطبوعاتی اسلو، گزارش داد: «نمایندگان پارلمان و سازمانهای نروژی قتل‌عام (۶۷) در ایران را مورد بررسی قرار می‌دهند.
شاهین قبادی در مصاحبه با فارینر، گفت: «ما به اطلاعات جدید و مستحکم درباره وسعت و تعداد مقامات رژیم ایران که در قتل‌عام ۶۷ مشارکت داشته‌اند، دست یافته‌ایم. تعدادی از مزارهای جمعی که بخشی از ۳۰۰۰۰ زندانی سیاسی در آنها به خاک سپرده شده‌اند، اخیراً در ایران کشف شده است».
فارینر در گزارش خود، می‌افزاید: «به گفته (نمایندگی) شورای ملی مقاومت ایران در کشورهای نوردیک، بیش از ۱۰۰ مقام رژیم ایران در این کشتارها دست داشته‌اند. این کشتارها بر اساس یک فتوا توسط خمینی، صورت گرفت.
شاهین قبادی می‌گوید: بسیاری از کسانی که در این قتل‌عام دست داشتند اکنون از مقامهای بالای رژیم ایران هستند.
پیش از این هرگز هیچ‌گونه تحقیقاتی در این مورد صورت نگرفته است. رژیم ایران بر روی این قتل‌عام به مدت تقریباً سه دهه سرپوش گذاشت. اکنون زمان آن است که سازمان ملل یک تحقیقات در این مورد انجام دهد».

اف.بی.آی: هیلاری کلینتون در پرونده‌ایمیلها، جرمی مرتکب نشده است



لینک :

اف.بی.آی: هیلاری کلینتون در پرونده‌ایمیلها، جرمی مرتکب نشده است

ف بی‌آی ـ پلیس فدرال آمریکا شب گذشته ۱۶آبان ۹۵ اعلام کرد در پی بررسی تازه پرونده‌ ایمیل‌های اخیر هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات، عمل مجرمانه‌ای پیدا نکرده و تحقیقات در این مورد به پایان رسیده است.
جیمز کومی، رئیس پلیس فدرال آمریکا، در نامه‌یی تازه به کنگره آن کشور گفته است مأموران اف.بی.آی از آخرین باری که او به کنگره نامه نوشته بود (هفتم آبان ماه)، بی‌وقفه مشغول انجام تحقیقات در مورد انبوهی از ایمیلی‌های ردوبدل شده‌ هیلاری کلینتون بودند.
رئیس اف بی‌آی در هفتم آبان ماه، در نامه خود گفته بود پرونده جنجالیِ ای‌میل‌های هیلاری کلینتون و استفاده او از سِروِر شخصی دوباره گشوده و بررسی می‌شود. اشاره وی به ایمیل‌های تازه‌ای، در تحقیقاتی غیرمرتبط با پرونده کلینتون بود؛ تحقیقات به کامپیوتر قدیمی آنتونی وینر، نماینده پیشین کنگره آمریکا، و همسر پیشین هما عابدین، از مشاوران ارشد هیلاری کلینتون مربوط می‌شد.
اکنون جیمز کومی می‌گوید «در تمام روند تحقیقات ما تمام پیام‌هایی که از طرف هیلاری کلینتون و برای هیلاری کلینتون، وقتی او وزیر خارجه بود، فرستاده شده بود، را مرور کردیم و ما نتیجه‌گیری اعلام‌شده خود در ماه ژوئیه را تغییر ندادیم».
در ماه ژوئیه، تحقیقات اولیه در مورد همین پرونده و اتهام‌های مربوط به استفاده از سرور شخصی در زمان وزارت کلینتون پایان یافت. رئیس اف.بی.آی، آن زمان اعلام کرد، کلینتون و مشاورانش «به‌شدت بی‌احتیاط» بودند و ممکن است دشمنان ایالات متحده به ایمیل‌های او دسترسی پیدا کرده باشند، اما در این پرونده «هیچ اعلام جرمی اقتضا نمی‌کند».
موضوع استفاده از سرور شخصی و پرونده‌ایمیل‌های کلینتون، بر کارزار انتخاباتی او تاثیر گذاشته بود. نامه جیمز کومی در هفتم آبان‌ماه و تحقیقات تازه نیز جنجالی تازه‌ ایجاد کرد. برخی تحلیل‌ها نشان می‌دهد، این نامه بر اقبال عمومی رای‌دهندگان به کلینتون، به‌ویژه در ایالتهایی که هنوز نتیجه آرای اکثریت در آن مشخص نیست، تاثیر منفی گذاشته ‌است.
دونالد ترامپ، رقیب کلینتون، در این مدت بر شدت حملات خود افزود و در سخنرانی‌هایش گفت انتخاب نامزد حزب دموکرات «تهدیدی» برای آمریکا خواهد بود. کلینتون در این مدت تأکید کرد که اف.بی.آی در ایمیل‌های تازه، هیچ نکته و مشکلی پیدا نخواهد کرد.

Italy: A Conference to Support the Movement Of "Justice for Victims of 1988 Massacre in Iran."






NCRI - In commemoration of the 30 thousand martyrs of the 1988 massacre in Iran, a conference was held in the main hall of the Central University of Sassari to support the “Justice Seeking Movement” and to condemn the mass executions as well as the repression of women by the clerical regime of Iran.
The mayor of Sassari, the director of the Amnesty International and the Italian representatives participated in this conference. A delegation of the Iranian Resistance also attended and had a speech.
The opening of the conference was made by Dr. Virginia Pishbin and the guests and speakers were introduced.
After that, the political-cultural advisor of Sassari's Mayor, Raffaella Sau welcomed the delegation of the Iranian Resistance and said:"I want to express my gratitude to the Association of the Iranian youths in Italy for holding the conference. I also thank those who resist in order to attract the worldwide attention. I appreciate you for your activities which shape our public opinion against violence and genocide in your country."
In the beginning of the conference, a member of the Women's Commission of NCRI, Elahe Arjmandi expounded the Massacre of 1988 in which 30000 political prisoners were executed with Khomeini's Fatwa. She also pointed out the resistance of the Martyrs at the gallows as well as the brutality of Khomeini and the death commissioners.
Elahe Arjmandi also emphasized on the role of the current leaders in the Massacre of 1988 as well as the current wave of executions. She stressed that these leaders shall be tried and this is what the Justice Seeking Movement advocates.
The next speaker of the conference was Elham Zanjani. She stipulated that the Mullahs' regime represses women and the women's role in Iran is to stand against the phenomenon of fundamentalism which is arising from the system of ‘Velayat e Faqih’ (the Guardianship of the Islamic Jurist). Among 120000 martyrs of Iranian resistance there were a significant number of women and girls who were the members of Peoples Mojahedin Organization of Iran (MEK/PMOI).
Despite the violent suppression, the regime could not scare the youths off. The youths were inspired by the struggle of the leading women who were at the forefront of demonstrations and protests against the clerical regime.
Samira Nariman was the next speaker who spoke on behalf of the Association of the Iranian youths in Italy and explained the activities of the Iranian youths' Association in Europe and America for supporting the Justice Seeking Movement.
In the second part of the conference, Dr. Stefania Fusco, and Dr. Maria Cristina Carta discussed the misogynistic laws of the Mullahs' regime as well as the suppression of women in Iran as a fundamental basis of the clerical regime. They also pledged their support to the Justice Seeking Movement and stressed on the necessity of bringing the perpetrators of the Massacre of 1988 to justice.
Last speaker was the mayor of Sassari, Mr Nicola Sanna. Appreciating the conference which was held in honor of the martyrs of freedom. He stated that:"I congratulate the ladies who participated in this conference since the president of the Iranian Resistance is a woman and this contains a significant concept and message. The women lead the resistance at the national and international levels and they are the actual champions of freedom and democracy.
We and our city are on the side of the freedom fighters and the revolutionaries. We welcome the delegation of the Iranian Resistance and we support their struggle for freedom and democracy."
At the end of the conference, Dr. Virginia Pishbin read a statement condemning the Massacre of 1988 and after that, the participants signed the statement.

Iran: Mass Execution of 11 Prisoners in Two Days in Mashhad, Rasht and Khorramabad




NCRI - The inhuman clerical regime in an inhuman crime hanged six prisoners at Vakil Abad Prison in Mashhad on November 6, 2016. On the same day, Ali Mozaffari, head of the 'Judiciary' in Khorasan Razavi province, described execution, massacre and suppression in line with "enhancing public safety" and threatened more strict actions, saying: "With any disorder, oppositional disorder, breaking public comfort ... he will deal decisively ". (State run Young Reporters Club – November 6)
On November 5, three prisoners in Rasht Central Prison and two prisoners in Khorramabad Parsilon Prison were hanged. Father of Aref Ali Nasab, 27, who was executed in Rasht prison, had pleaded for his stay of execution before his execution in a tape. Aref’s friends in Rasht Malavan football team also made a large banner calling for his execution to be canceled.
Iranian Resistance calls on all human rights organizations to take urgent action to deal with the trend of mass and arbitrary executions in Iran. The dossier of human rights in Iran should be referred to the UN Security Council, and deals with this regime must be made contingent upon a halt to executions.
Secretariat of the National Council of Resistance of Iran
November 7, 2016

Iran: Female Political Prisoner Taken to Solitary Confinement




NCRI - According to reports published on November 4, the political prisoner Afsaneh Bayazidid, a Kurdish student held in Kerman Prison in exile, has been taken to the prison’s solitary confinement under the pretext of ‘starting a fight with other prisoners’.
The fellow Kurdish student from Bukan was sentenced on 21 August 2016 to four years’ imprisonment as well as exile to Kerman Prison on fabricated charges of propaganda against the system, insulting Khamenei and working with a Kurdish party. Afsaneh Bayazidi was taken to Kerman Prison on 8 September 2016 to serve her 4-year sentence.
Afsaneh’s mother has said in an interview that “Afsaneh has been deprived of making any phone calls to us during the two months she’s been held in Kerman Prison.” She added that Afsaneh has called once and said in a choked voice that ”they’ve put me next to dangerous prisoners which has taken away my safety and comfort and I keep having nightmares about death every night I go to bed, wondering if I’d still be alive to wake up in the morning. They call me all the time and tell me ‘hey, you counter-revolutionary Kurd, are you still alive?’” “My daughter is serving her sentence in terror”, says Afsaneh’s mother.
The political prisoner’s mother added: “I need to be on the bus for 20 hours to travel from Bukan to Kerman and see my daughter which I’ve done only once as I’m old now and not able to do such things anymore. I wish she was transferred to Bukan.”
It should be pointed out that on April 24 this year, the criminal security forces entered Afsaneh Bayazidi’s house in Bukan without showing any warrant and arrested Afsaneh following inspecting her house and seizing some of her belongings.

Widespread Abortion in Iran Under the Mullahs' Rule






NCRI - Issues like unemployment, rising house prices, deprivation, and a difficult life situation in Khuzestan especially in Arab-settled areas, has given rise to the prevalence of abortion in the province, a problem being ignored by the Iranian regime’s officials in Khuzestan.
According to official figures, more than 40 percent of the population in Khuzestan’s Arab-settled areas are out of work with their families living below poverty line.
According to Abadan’s representative in regime’s Parliament, Gholamreza Sharafi, more than 50 percent of Arabs in the province are suffering unemployment. The representative states that the unemployment rate in some cities, like Hoveyzeh, reaches as much as 70 percent. Such an inappropriate life situation along with numerous other problems has led to the widespread abortion among the families.
According to Al-Arabiya Farsi on November 4, human rights activists have quoted a nurse working in a midwifery clinic in Southern Ahwaz as saying that just in the clinic where she’s been working, she has witnessed 90 induction abortions carried out without legal permissions. “The abortions are carried out with parental consent and only by giving a written agreement and paying an amount of $250- $330”, the nurse added, while requesting anonymity.
“We are asked by the parents to carry out the abortions not because there’s a problem with the mother or the fetus but solely for such reasons as poverty, deprivation or being jobless”, the nurse added. She then said that when they asked the abortion applicants the reason why they wanted to abort their unborn babies, the applicants responded that “the father is out of work, we live in a rental house and we have a couple of kids whose necessities we can’t afford to provide.”
By Ignoring and not paying attention to the issue of widespread abortion in the province, the regime leaders and officials are actually revealing the other side of the plundering, astronomical frauds and wasting away the country’s resources in their war against the people in the region, the disasters we will continue to witness in Iran as long as this regime is in power.



NCRI - According to reports, Iranian regime officials prevented treatment of political prisoner Lavin Karimi in Hamedan prison. This university student, who has developed stomach problems due to severe torture inflicted on her during interrogation, is now suffering from stomach bleeding. Prison doctors have emphasized that she has to receive medical treatment immediately but one of the torturers, called Rajabi, has told Lavin that the Intelligence Ministry does not allow her out of prison and the prison cannot do anything.
The political prisoner, Lavin Karim, 26, a university student in bachelor of management, was arrested on August 15, 2015 in her father’s home in the city of Saghez (Northwest Iran) and sentenced to five and half years in prison. But following objection by her lawyer, the verdict was reduced by the regime’s appeal court to three years imprisonment and exile to Hamadan prison.








NCRI - In an urgent meeting of Organization of Islamic Cooperation (OIC) at ministerial level held at the organization’s secretariat headquarters on Saturday October 5, the Executive Committee of OIC in its closing statement strongly condemned anyone who is supporting the Houthi militias. The meeting was held to review and asses the ballistic missile launch toward Mecca by the Houthi militias.
In their closing statement, the participants at the OIC meeting announced, including:
1. The meeting in the strongest terms condemns Houthi militias and Saleh forces and anyone who supports them and provides them with weapons, bullets and missiles for the purpose of targeting Mecca.
2. The meeting emphasizes the statements issued by member and non-members states and regional and international organizations that strongly condemn this aggression aimed at undermining security and stability in the Holy Land and thwarting all efforts to end the conflict by peaceful means in Yemen.
3. The meeting emphasizes the support of member states for Saudi Arabia in the fight against terrorism and against anyone who tries to cause damage or target its religious sanctities.
4. The meeting emphasizes that anyone who supports the Houthi militias and Saleh forces and provides weapons and smuggles ballistic missiles and weapons for them is considered to be a fixed partner in violation of the Islamic sanctities and also a clear side in sectarian sedition and a major sponsor of terrorism, and the continuation of their work will lead to instability and disruption of safety of Muslim world and makes a mockery of the sanctities.
5. The meeting calls on all member states and the international community to adopt serious and effective measures to prevent such violations from occurring or recurring in the future and hold accountable anyone who continues to smuggle these weapons and provide support and training for this coup group.”