۱۳۹۵ دی ۲۷, دوشنبه

با تبریک 30 دی سالروز آزادی برادر مجاهد مسعود رجوی کلیپی تقدیم میکنیم




گزیده ای از سخنان رهبر کبیر انقلاب بعد از آزادی در دانشگاه تهران 
مسعود رجوی، پس از آزادی از زندان, در روز 4بهمن، در دانشگاه تهران سخنرانی کرد. روزنامۀ کیهان 5بهمن، در گزارشی تحت عنوان «کودتا نمی تواند سدّ پیروزی خلق باشد»، بخشی از این سخنان را منتشرکرد: «... آزادی؛ خجسته آزادی؛ آزادی یعنی روح، جوهر و ماهیتِ انسان؛ آن چیزی که شهیدان به خاطرش جان باختند، اسیران به زندان افتادند، تبعیدیان مهاجرت کردند و خلق قهرمان قیام کرد… لحظاتی هستند که فکر نمی‌ کنم نه‌ تنها من, بلکه هیچ ‌کس توان وصف آنها را داشته باشد، مثلاً لحظۀ دستگیری؛ لحظات رنج و عذاب؛ لحظه یی که با شهیدی وداع می ‌کنید، لبهای تبدارش را می‌ بوسید و طنین قلبش را می ‌شنوید؛ لحظه ‌یی که با فریاد شکنجۀ خواهرتان یا برادرتان از خواب می‌ پرید یا لحظه‌ یی که خبر شهادت خواهر یا برادری را می‌ شنوید یا لحظه‌یی که خلق قیام می ‌کند و شما را آزاد می‌ کند و به آغوش خلقتان باز می ‌گردید…
 وقتی ما رفتیم, تنها رفتیم، با چشمهای بسته ما را بردند، بر دستها و پاهایمان چیزی جز زنجیر نبود، امّا وقتی برگشتیم، در آغوش مردممان بودیم و بر دستهایمان گل بود و بر‌ چهره ‌هایمان بوسه، آیا می‌شود این لحظات را وصف کرد؟
وقتی ما رفتیم، آسمان تیره و تار بود، گه گاه ستاره ‌یی در کسوَتِ (=لباس) یک شهید می ‌درخشید، ولی پاسدارانِ شب به ‌سرعت پایینش می‌ کشیدند, ولی امروز آسمان غرق ستاره‌ هاست…
 یک روز به ما گفتند که قم قیام کرده، این زنان و مردان انقلابی قم قیام کردند، شهید دادند، درود بر قم! بعد نوبت به تبریز رسید، خاطرۀ ستّار و باقر زنده شد. تبریز قهرمان، تبریز آزادی ‌ستان قیام کرد. بعد… در روزنامه ‌هایشان اعلام کردند که تمام شد، دیگر خبری نیست. امّا یکی, ‌یکی نوبت رسید به شهرها؛ جَهرم، شیراز، یزد، اصفهان، مشهد، همدان، کرمان و… قیام کردند. درود به این شهرها، درود بر شهیدان، و بعد در 17شهریور، تهران بزرگ به عهد خودش وفا کرد. ای کاش ما می ‌بودیم در مقابل آن صفوف، و شنیدیم که مادرانمان، خواهرانمان بودند… آیا آن لحظه را می ‌شود وصف کرد؟ احساس می‌کنید فرزندانتان در آن لحظه در چه حالتی بودند؟ درود بر ‌تهران بزرگ… حتّی ما هم از پشت دیوارهای بِتونی، گاه شعارها را می ‌شنیدیم. موج اعتصابات، موج اقدامهای متهوّرانه انقلابی سراسر کشور را فراگرفت. بله ما می‌شنیدیم، جانبازیها، فداکاریهای کارگران نفت و برق و مخابرات و همه کارگران را، بازار و دانشگاه را، بله این خلق و شما بودید که اسیرانتان را می‌خواستید. مسأله، مسأله این اسیر و آن اسیر نبود. حُرمت مردم خدشه ‌دار شده بود؛ قُدسیت آزادی خدشه‌دار شده بود… و بالاخره یک روز خواندیم و شنیدیم که بت شکسته شد و تَندیسها فروکشیده شدند و خلق, اولین قدم پیروزیش را برداشت. درود به خلق قهرمان و درود به شهیدان خلق قهرمان.  مگر می‌ شود خورشید را کشت؟ مگر می ‌شود باد را از وزیدن بازداشت و باران را از باریدن، مگر می ‌شود اقیانوس را خشک کرد؟ مگر می ‌شود بهار را از آمدن بازداشت و مانع روییدن لاله‌ ها شد؟ و مگر می ‌شود ملتی را تا به ابد اسیر نگه داشت؟ مگر می ‌شود خلقی را تا به ابد در زنجیر نگه داشت؟ نه… نه… چرا؟ زیرا خواست خداست؛ اراده خلق است؛ سنّت تاریخ و قانون اجتماع است؛ میعاد خداست؛ میعاد تخلّف ‌ناپذیر. بله سنّت خداست. سیر تاریخ است. بشارت همۀ انبیا و پیام‌ آوران، مُصلحین و انقلابیون بزرگ جهانی این است: خلق پیروز می‌شود. آینده تابناک است...» (روزنامۀ کیهان, 5بهمن1357).


کلیپی بمناسبت ۳۰دی سالروز آزادی آخرین دسته زندانیان سیاسی در زمان شاه - سی دی بر همه مبارک باد