۱۳۹۵ دی ۲۸, سه‌شنبه

تئوریزه کردن زورپرستی با داعیه تشرع













تئوریزه کردن زورپرستی با داعیه تشرع : احمد وفایی



زمانی مهندس بازرگان در دفاعیات خود در بیدادگاه نظامی شاه گفته بود: «پس از واقعه ۱۶آذر۱۳۳۲ در دانشگاه تهران، نامه اعتراضی نوشتیم و به قرارداد کنسرسیوم نفت هم اعتراض کردیم. رئیس وقت دانشگاه، دکتر علی‌اکبر سیاسی، مرا خواست و خصوصی گفت نامه و اعتراض شما و سایر اساتید چه فایده داشت؟ در جواب رئیس دانشگاه گفتم، خوب می‌دانستم که نتیجه عملی ندارد و جلو قرارداد کنسرسیوم را نخواهد گرفت؛ اما این کار را کردم برای آن‌که بعدها پسرم که بزرگ شد نگوید پدرم مرد پفیوز و بی‌غیرتی بود. نسل‌های بعد ایران نیز وقتی به تاریخ گذشته نگاه می‌کنند، مأیوس از نژاد و خون خود نباشند… ما این کار را کردیم که در آن روزگار، که نمی‌دانم ۱۰سال دیگر، ۱۰۰سال دیگر، ایرانی امیدی به خود داشته باشد و شاید حرکتی بکند». و اما حالا یکی از مهره‌های ارتجاع بنام احمد توکلی، در یک اظهار لحیه رسوا، ماهیت فرصت‌طلب و نان به نرخ روز خور جماعت آخوندی را برملا کرده است. او در اظهارنظری در رابطه با ایستادگی مجاهدین در برابر غصب حق حاکمیت مردم توسط خمینی و دنبالچه‌هایش می‌گوید: «دوران انقلاب، پیچیده بود و بالا و پایین بسیاری داشت. دسته‌هایی از انقلاب جدا شدند، اول مجاهدین خلق که از اول نپیوسته بودند،… یک تیپی اقدام به کارهایی برخلاف حکومت کردند و حذف شدند، و مجبور بودیم حذف کنیم. چون یک حکومت به ضد خودش رسمیت نمی‌دهد … انسان عاقل وقتی می‌بیند نمی‌تواند چیز بهتری بسازد با وضع موجود کنارمی آید.» (سایت حکومتی خبر آنلاین ۱۲دی‌ماه ۹۵)
چند نکته قابل‌ملاحظه در اظهارات این مهره پلید ارتجاع که بازتابی کامل از اندیشه فرصت‌طلبانه و عفن آخوندی است، بود که توجه به آن ازقضا در مقایسه با آنچه مجاهدین در این بیش از نیم‌قرن مبارزهٔ انقلابی‌شان در راستای آزادی مردم ایران نثار کرده‌اند، شایان توجه است:
-می‌گوید که مجاهدین از اولش به دارو دسته ارتجاع نپیوسته بودند. الحق‌والانصاف چه شرف و افتخاری برای مجاهدین بالاتر از این‌که از روز دزدیدن انقلاب ضدسلطنتی مردم ایران توسط خمینی دجال، مجاهدین نه‌تنها به این دارو دسته نپیوستند، بلکه علم مخالفت و ایستادگی برافراشتند. بهتر از این نمی‌شد درستی و حقانیت مشی آن‌ها در قبال سلطه ارتجاع بر همه مقدرات مردم بعد از انقلاب شکوهمند ضدسلطنتی را بازتاب داد.
-پس‌ازآن که بر مخالفت تمام‌عیار مجاهدین با اساس حکومت مطلقه ولایت آخوند، اذعان دارد، ناگهان چهره سرکوبگرانه محمدعلی‌شاهی خود را ظاهر کرده، قانون وضع می‌کند که: «مجبور بودیم حذف کنیم، چون یک حکومت به ضد خودش رسمیت نمی‌دهد …». بدین‌وسیله درجه سفاکی سی‌وهشت‌ساله تاریخ خون‌بار شقاوت‌پیشگی‌های این رژیم نسبت به مخالفین خود را به نمایش می‌گذارد. البته آن روی دیگر سکه این شقاوت‌ها، تسلیم‌ناپذیری و مقاومت تمام‌عیار و حماسی مجاهدین در برابر همین رژیم خون‌خوار است که تلویحاً به آن اعتراف کرده است.
-از همه مهم‌تر وقتی است که می‌گوید: «انسان عاقل وقتی می‌بیند نمی‌تواند چیز بهتری بسازد، با وضع موجود کنار می‌آید»، با این تئوری، ناخواسته تعفن محتوای «نان به نرخ روز خور» و «ابن‌الوقت» دارو دسته پلید آخوندها را به نمایش می‌گذارد ضمن اینکه اذعان هم دارد که آنچه اتهام اول و آخر فرزندان مجاهد مردم ایران است، نه «نفاق!» و «ستون پنجم!» و مشتی خزعبلات از این قبیل، بلکه همانا «کنار نیامدن» با حکومت ضدبشر و وحشی ولایت‌فقیه از فردای انقلاب ضدسلطنتی بوده است. به این وسیله معنی «عقل» در قاموس ارتجاع آخوندی هم تعریف‌شده است. عقلی که حالا ارتجاع فرصت‌طلب و بزدل، مجاهدین را به فقدان آن متهم می‌کند همان جمله مهندس بازرگان در بیدادگاه نظامی آریامهری را نیاز دارد، اینکه مجاهدین هیچ‌گاه مثل آخوندها اهل «رویکردهای آن‌چنانی» نبوده و نیستند که تسلیم و زبون قدرت شوند و آرمان آزادی‌خواهانه خود را با اسامی دجالانه تقیه، مصلحت، کم‌هزینگی و غیره بفروشند و آخوندها همچنان که الآن خودشان بر کار غیرعقلانی! مجاهدین خرده می‌گیرند مرامی جز پفیوزی، نان به نرخ روز خوری و ابن‌الوقتی نداشته و ندارند. باید به او و خلیفه ارتجاعش گفت: چنین عقل ارتجاعی و فرصت‌طلبانه‌ای ارزانی تیره منحوس خودتان باد، دامن پاک فرزندان مجاهد خلق و رهبری پاک‌باز آن‌ها، از لوث چنین آلودگی‌هایی پاک و منزه است. به همین دلیل است که باوجود عبور از سهمگین‌ترین سرکوب معاصر و همدستی تمام‌عیار قدرت‌های استعماری از این ارتجاع وحشی با رود خروشانی از خون پاک بیش از صدوبیست هزار شهید مجاهد خلق، این‌چنین در کانون اعتماد یک خلق جای گرفته و اکنون این‌چنین مستحکم و منسجم باقی‌مانده و به چنان اقتدار و موقعیتی دست‌یافته‌اند که به کابوس همیشگی ولی‌فقیه ارتجاع و همه سردمداران ریزودرشت این رژیم از هر جناح و باندی تبدیل‌شده‌اند. تاریخ و مردم ایران به چنین فرزندان رشیدی نیاز دارند که در بزنگاه‌ها از حقوق مردم کوتاه نیایند نه به عاقلانی! که در نبرد مرگ و زندگی یک ملت، فرار از میدان و «رویکردهای آن‌چنانی» خود را در انواع توجیهات و زرورق‌های مذهبی و غیرمذهبی و لفاظی پنهان می‌کنند. کسانی‌که هیچ‌گاه اهل «هزینه دادن» نبوده‌اند، هستند که وقتی دستشان به قدرت بادآورده می‌رسد، تبدیل به مهره‌های جنایتکاری می‌شوند که حالا پس از سالیان غصب حق حاکمیت مردم ایران و زدن و کشتن و سربریدن و دست‌وپا قطع کردن و چپاول و غارت نجومی اموال مردم و کشاندن مردم به گورخوابی و فروش کودکان به دنیا نیامده، بیایند و با قیافه زاهدانه ریایی بگویند: «یک تیپی اقدام به کارهایی برخلاف حکومت کردند و حذف شدند، و مجبور بودیم حذف کنیم».

باش تا صبح دولتش بدمد کاین هنوز از نتایج سحر است