۱۳۹۵ اسفند ۲, دوشنبه

به ياد آندرانيك آساطوريان – آندو، در سالگرد پروازش




به ياد آندرانيك آساطوريان – آندو، در سالگرد پروازش 

آندو اشرفى
مسعود رجوي:  «مي گفت همه ي ما از خدا هستيم، همه خواهر و برادريم، مسيحي، مسلمان،كرد، ترك، ارمني و غير آن. اگر خدا را مي پرستيم بايد رو در روي آخوندهاي ضد بشر يكديگر را دوست داشته باشيم و به هم عشق بورزيم. چنين بود كه نستوه پرآوازه ي هنر با چنگ و ساز شعله ور، با عشق صد برابر در دل اشرف و ارتش آزادي، به پاره ي تن ملت و مقاومت ايران تبديل شد. ثبت است بر جريده ي عالم دوام او… به يقين مي توان گفت، اكنون خداست كه دوستش دارد. والله يحب الصابرين.»
آندرانيك آساطوريان(آندو) آهنگساز و تنظيم كننده ي آهنگ، هنرمندي كه زندگي شخصي و هنري اش را به بهترين وجه تنظيم كرد و به عالي ترين شكل ممكن آن را سرود. انساني وارسته و هنرمندي متعهد كه نه تنها نان به نرخ روز نخورد و هنر و نام نيكش را به ننگ نان آلوده نكرد، بلكه در فرازي بسيار متعالي آن را درخدمت جنگ عليه جباران و ديكتاتورها بكار گرفت و چگونه زيستن آموخت. او مي توانست با ذكاوت و خلاقيتي كه در هنرش نهفته بود به عرش اعلا برسد، به آنچه كه داشت مباهات كند و فخر بفروشد. اما او تصميم گرفت روي زمين و در كنار دردهاي مردم زندگي كند، خاك نشين باشد و بجاي نشستن در برج هاي عاج قلب هاي مردم را تسخير كند. چرا كه ايمان داشت اين وديعه ي خدايي بايد در خدمت محكومين باشد و نه در خدمت حاكمان. اسطوره ي موسيقي پاپ ايران آنقدر بي تكلف و ساده بود كه اگر براي اولين بار با او مواجه مي شدي نمي توانستي تشخيص بدهي كه اين انسان بي ريا و خاكي اعجوبه ي موسيقي ايراني است. از آنهايي بود كه بسيار كم ولي سنجيده سخن مي گويند، يعني ارزش كلمات را به خوبي مي دانست و هر نكته را درست در همان جايي كه بايد گفته شود، ادا ميكرد. غناي هنرش او را از هر خودستايي و خودنمايي بي نياز كرده بود. آندو كسي نبود كه براي هنرش و كاري كه انجام مي دهد بازار گرمي بكند. عليرغم اينكه همه ي كارهايش را در سطحي بسيار عالي عرضه مي كرد و همه را انگشت به دهان مي گذاشت ولي هيچگاه راضي نبود كسي تعريف و تمجيدي از او بكند. چرا كه به درستي مي دانست اينگونه كارها و پرداختن به يكسري موضوعات حاشيه اي آفت هنر و هنرمند است و حتما هنرمند را از مسير تعهد منحرف مي كند. آندو شناسنامه ي نسلي است كه عاشقانه ها، گريه ها و خاطره هايش را در لابلاي تاريخ اين مرز و بوم و در گذر حوادث سهمناك گم كرده است. رفيق راه كساني است كه در شب هاي بي پناهي ياوري جز او و آهنگهاي او ندارند تا تسلايشان شود. تكيه گاه عاشقاني است كه در لحظه هاي تولد عشق خاطراتشان را با ملوديهاي او ثبت مي كنند. برادر، ياور و همسنگر مجاهدان و مبارزاني است كه دل در گرو آزادي ايران دارند. آندو با قلبي سرشار از عشق و احساساتي پاك و دوست داشتني يك انسان به تمام معناست. غم ها و دلتنگي هايش را با همه قسمت مي كند، همانگونه كه خود را در غم و اندوه ديگران شريك مي داند.
آنجا كه از غربت و دوري شكوه مي كند و در انتظار روزهاي آفتابي وصل است و البته اين جدايي را آغاز رهايي مي داند، با ترانه ي «مادرم»، (مادرم خاتون خونه اين دل بي آشيونه) قلب ايران را به درد مي آورد، بغض غربت را مي شكند و چون كودكي دور از (مادر و ميهن) اندوه ساليانش را به ترانه مي بخشد.
صداي گريه-ويگن-آهنگ و تنظيم آندرانيك
وقتي در اعدام خسرو گلسرخي و مبارزان آزادي ايران خونش به جوش مي آيد«شقايق» را تقديم اين
خسرو گلسرخى
مرز پر گهر مي كند تا يادگاري باشد از آن شقايق هاي پرپر. اداي ديني باشد به رزمندگان پرشوري كه در ظلماني ترين شب هاي اين ميهن به جنگ اهريمن رفتند.
 آنان كه چون شقايق هاي عاشق در مقابل جوخه هاي تيرباران قرار گرفتند تا خونشان ضامن بيداري و آزادي ايران باشد. آندو در شقايق با قهرمانان سربلند همراه مي شود در صف آنان قرار مي گيرد، در برابر دژخيمان سينه سپر مي كند،گلوله مي خورد، تيرباران مي شود تا بتواند تصوير درستي از آن واقعه و احساس آن پاكبازان و عمق حالات دروني اش به مخاطب بدهد. همين حس زيبا و پرداختن به كوچكترين اجزاء اين حماسه هست كه اين اثر را ماندگار و جاوداني كرده است.

داريوش_شقايق-تنظيم آندرانيك
بيش از پنجاه سال كار هنري آن هم در بالاترين سطح آندو را تبديل به هنرمندي بي بديل كرده است. صرفنظر از صفات خوب انساني كه در آزادگي، نوع دوستي، عشق و احترام آندو به همه ي اديان خلاصه مي شد در عرصه ي موسيقي بويژه موسيقي پاپ واقعا يكه تاز بود. از آن نوابغي بود كه روزگار به ندرت به خود ديده است. غزل خداحافظي اش را  چه باشكوه سرود! ترانه ي «خداحافظ» را از زبان همه ي عاشقان ايران كه در غربت به سر مي برند به ايران تقديم كرد و خود نيز در غربت با روزهاي روشن و سرزمين مادري اش خداحافظي كرد.

آندو با آن همه افتخار و سرفرازي از ميان ما پر كشيد اما نام و رسم او در قلب ما همواره زنده است. آندو هرگز فراموش نخواهد شد. آندو علاوه بر ديني كه بر گردن موسيقي ايراني و كساني كه در اين زمينه فعاليت مي كنند دارد، حق بزرگي هم بر گردن انسانهاي آگاه و همه ي هنرمندان دارد تا چگونه زيستن را از او بياموزند و به گوهر انساني بيشتر از خلاقيت و نبوغ هنري اهميت قايل شوند. نبايد با پرداختن به هنر، هدف و مسئوليت انساني گم شود. هنر بايد وسيله اي براي درك درست ارزش هاي انساني باشد. رسالت هنر و هنرمند آگاهي بخشي و پرداختن به زخم هايي است كه هر كسي آنها را نمي تواند ببيند، زخم هاي خونچكاني كه در پيكره ي  اجتماع انساني و جامعه وجود دارد ولي خيلي ها قادر به بيان آن نيستند. جامعه به چنين هنر و هنرمنداني نياز دارد تا فارغ از هياهو و جنجال هاي متداول از زخم هاي انسان و جامعه ي ستمديده ي ما بگويند. بدرود آندو

براي آندرانيك اشرفي:
روح غمگين سرزمينم را
نغمه نغمه به ما نشان دادي
براي آندرانيك اشرفي:
روح غمگين سرزمينم را
نغمه نغمه به ما نشان دادي
ازپس سالهاي دور و دراز
عشق را ياد هر جوان دادي
غصهها را به خنده و شادي
ساز و آواز تو بدل ميكرد
يك آكورد به جا و با احساس
زندگي را پر از غزل مي كرد
«هجرت » از بيترانهگي و سكوت
رفتن تو « به خود رسيدن » بود
«گره كور» و سخت نتها، با
دست انديشهي تو وا ميشد
باتو طي كرده روح موسيقي
هيجانيترين دقايق را
خاك من با توتجربه كرد
عاشقيهاي هر «شقايق» را
لحظه لحظه كنار ما هستي
بيگمان در شرايط جنگي
شب ميان گلوله و سنگر
با تو رفتم به «جشن دلتنگي»
گريه كردي غروب غربت را
«خانه سرخ است» وخانه ويران است
سهم تو از تمام اين عالم
قلب پاكي به شكل ايران است
«سادگي مرا ببخش» آندو
با تو در هر ترانه «پرسه» زدم
حمل بر خودستاييام نشود
دو ـ رـ  مي ـ فا ـ سل ـ لا ـ سي ـ  هم بلدم
«پرسش» بي جواب تنهايي
«نيمهي گمشده» منام يا تو ؟
ماندهام «روزهاي روشن»را
سركنم عاشقانه من با تو
با بهار آمدي و با «گل سرخ»
رخنه كردي به باور پاييز
«مرهم» زخم هر ترانه شدي
آندرانيك اشرفي عزيز