۱۳۹۶ فروردین ۶, یکشنبه

داستانی از حماسه سازان زندان ،نوروز زیر هشت




آفتابکاران ـ جلد دوم (سرود سیاوشان)
زندان قزلحصار

داستانی از حماسه سازان زندان ،نوروز زیر هشت 
يك هفته قبل از عيد پاسدار حمزه و محمد خاموشي وارد بند شدند و اعلام كردند هرنوع برگزاري مراسم عيد و تحويل سال ممنوع است. يكساعت بعد هم، همه را، جداگانه به هواخوري بردند، ساكها و سلولها را خوب بازرسي كردند تا هر آنچه بويي از عيد و اميد و شادابي دارد، مصادره و لگدمال كنند.
از چند روز قبل، همه مشغول آماده سازيهاي نوروز بوديم. چند لباس بافتني را شكافته، نخ هايش را داخل سلول تابيديم و در هر سلول قفسه هايي براي مرتب كردن و انبار وسايل درست كرديم. به وسيله كارتن و پارچه و قوطي مسواك، جامسواكي و محل آويزان كردن حوله هاي دستي را با طرح سيمرغ و ستاره و… درست كرديم و چند قفسه كوچك دردار هم براي ظروف و مواد صنفي، در قسمتي از فضاي مردة تخت2، در نظر گرفتيم.
همة اين كارها در يك سلول کوچک  160*270 سانتيمتري بود كه يك تخت سه طبقه، فضاي اصليش را اشغال كرده بود. 
بالاي نرده هاي سلول، از طرف داخل يك شيار طولي قرار داشت كه از بيرون ديده نميشد. در قسمتي از اين شيار، سبزة عيد را داخل جاصابوني سبز كرده و اطراف آن را با گلهاي كاغذي و پارچه تزيين كرديم. 
براي تهيه يك دانه گندم يا يك برگ كاغذ رنگي، مجبور بوديم چند طرح و سناريو ارتباط با بند5 و بچه هاي رو به ‌رو را در برابر چشمان دريدة خائنان، آزمايش و اجراكنيم. 
تجربه نشان داده بود كه با توانايي جمع ميتوانيم هر فشاري را تحمل و برخي شروط را حتي تحميل كنيم. صاحب اكبريان، مجيد آقايي و نجم الدين فاني، براي سبزكردن دانه، در شرايط نامناسب و نامساعد جوّي و امنيتي، همة روشها و امكانات را بررسي و آزمايش كردند. سعيد(ب)، جوان خوش ذوق و بلندقامتي كه سرباز و اهل دليجان بود، عمدة كارهاي خياطي و دوخت ودوز هر 3سلول را با تنها سوزني كه در وسايل حبيب(ك) پيداشد، انجام ميداد. اسماعيل شهرويي با دستان بزرگش، گلهاي كوچك كاغذي درست ميكرد و ”خال وچه”، بالحن و ظاهر جدي، مستمر طرحهاي خنده دار و پيشنهادهاي بامزه و غيرواقعي ميداد. 
چند ساعت قبل از تحويل سال، طرح ”هفت سين” كه با امكانات موجود طراحي شده بود در آخرين يورش پاسداران لورفت.
در آخرين لحظه، هفت مربع كوچك از يك صفحه كاغذ بريديم و هفت سين، رويش نوشتيم:
سپيده، سلاح، سنگر، سحر، سرود، سلول، ستيزه.
”سين”ها را دست به دست چرخانديم. هر كس با جمله يي ساده، تكميلش كرد. 
سادگي سفر، سپيدة سنگر، ستيزه و سحر، سلاح عشق، سلول سبز، سفرة خون و سرود سياوشان.

مریم رجوی: چنان‌که مسعود در همان سالهای دهه۶۰ گفته است:‌ «بشریت در شورانگیزترین اسطوره‌ها و حماسه‌هایش راز خود را آشکار می‌کند. راز وجود آگاه و آزاد انسانی را. …
حماسه‌های بزرگ و حقیقی ـ که واقعیترین اثرات سرنوشت ساز را برجای میگذارند ـ در همین کشاکش خلق میشوند و البته با فدیه‌ها و محنتهای عظیم همراهند». پایداری مجاهدان و مبارزان قتل‌عام شده در زمره‌ همین حماسه‌هاست.